responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1054

نفد

نفاد: فانى شدن. تمام شدن:

«النفاد: الفناء»

مواردى از آن در «نهج» آمده است چنانكه فرموده: «القناعة مال لا ينفد» حكمت 57 و 457، در ماتم رسول خدا 6 فرموده: «و لو لا انّك امرت بالصبر و نهيت عن الجزع لانفدنا عليك ماء الشئون» خ 235 355، اگر نبود اينكه امر به صبر و نهى از جزع فرموده‌اى، هر آينه آب منابع اشك را براى تو تمام مى‌كرديم (ديگر چشم اشك نمى‌باريد) درباره دنيا فرموده: «غرّارة ضرّارة، حائلة زائلة، نافدة بائدة» خ 111 164، دنيا فريبنده است، ضرر رساننده، متغير است و زائل شونده، تمام شدنى است و هلاك شونده.

نفذ

نفوذ و نفاذ: سوراخ كردن و خارج شدن به آن طرف:

«نفذ السهم: خرق الرمية و خرج منها»

لازم و متعدى هر دو مى‌آيد، مواردى از آن در «نهج» آمده است درباره انسان كامل و غير كامل فرموده: «انّما الدنيا منتهى بصر الاعمى لا يبصر ورائها شيئا و البصير ينفذها بصره و يعلم انّ الدار و رائها» خ 133 191، دنيا انتهاى ديد آدم بى‌بصيرت است، بعد آن چيزى را نمى‌بيند ولى آدم بينا بصيرتش دنيا را سوراخ كرده و مى‌داند كه دار آخرت در پس آن است. به ابو موساى اشعرى مى‌نويسد: «و اخرج من جحرك و اندب من معك فان حققّت فانفذ و ان تفشّلت فابعد» نامه 63 453، انفاذ امر، اجراى آن است، يعنى از سوراخت بيرون آى، مردم را به جهاد برخوان، اگر حق را دانسته‌اى اجرا كن و اگر مى‌ترسى كنار برو. تنفيذ امر، نفوذدادن و اجراء آن است و نيز فرموده: «ربّ قول انفذ من صول» حكمت: 394، بسا سخن كه از حمله كارگرتر است.

نفر

(مثل عقل) اگر با «من» و «عن» باشد به معنى دورى و تفرق است و اگر با «الى» باشد به معنى خروج و رفتن است «نفر منه و عنه» يعنى از آن دور شد و «نفر اليه» يعنى به سوى او رفت نفور (مثل عقول) دورى منافرت بين الاثنين است، دورى از يكديگر، موارد زيادى از آن در «نهج» آمده است.

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 2  صفحه : 1054
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست