نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1044
مىكنند
فرموده: «ثمّ ليشحذنّ فيها قوم شخد القين النصل تجلى
بالتنزيل ابصارهم» خ 150 208، آنگاه در آن فتنهها قومى براى مبارزه خود را
تيز مىكنند مانند تيز كردن آهنگر تيغ را، با قرآن بصيرت آنها جلا يافته مىشود.
«نصال» تيريكه پيكان و نوك ندارد و نيز تيريكه پيكان دارد، به دو معنى متضاد آيد،
آن در كلام امام صلوات الله عليه كه در مذمّت يارانش فرموده: «و من رمى بكم فقد رمى بافوق ناصل» خ 29 73 و خ 69
99، به معنى تيرى است كه پيكان و نوك ندارد «افوق» تيرى را گويند كه فوق و موضع
پيكانش شكسته است يعنى هر كس با شما تيراندازى كند، تير اندازى كرده با تير پيكان
شكسته و بىنوك، مشروح آن در «فوز» گذشت. به معاوية بن ابى سفيان مىنويسد: «و سيوف هاشمية قد عرفت مواقع نصالها فى اخيك و خالك وجدك»
نامه 28 389، نصال «مثل رجال» جمع نصل به معنى تيغ است يعنى شمشيرهاى هاشمى كه
محلّ وقوع تيغ آنها را در برادرت حنظله و دائىات وليد بن عتبه و جدّ مادريت عتبة
بن ربيعه دانستهاى.
ناصيه
موى پيشانى،
آن در اصل به معنى اتصال است كه موى پيشانى متصل به سر است،
در
المنجد گويد: ناصيه جلو سر يا موى پيشانى است كه دراز شده است
آن
مجموعا پنج بار در «نهج» آمده است، چنانكه فرموده: «بيدك
ناصية كلّ دابة و اليك مصير كل نسمة» خ 109 158 مراد از آن تسلط است موى
پيشانى هر كس به دست توست يعنى به همه مسلّط و غالب هستى. به محمد بن ابى بكر
مىنويسد: «الموت معقود بنواصيكم و الدنيا تطوى من
خلفكم» نامه 27 384 مرگ به موهاى پيشانى شما گره خورده و دنيا از پس شما
پيچيده مىشود، يعنى مرگ از شما دست بردار نيست.
نضب
(مثل عقل)
جارى شدن:
«نضب
الماء نضبا: سال و جرى»
نضوب:
فرو رفتن آب در زمين. سه مورد از آن در «نهج» آمده است. درباره تقوى فرموده: «فمن اخذ بالتقوى عزبت عنه الشدائد... و تفجرّت عليه النعم
بعد نضوبها» خ 198 313، هر كس تقوى پيشه كند، سختيها از او دور مىشود و
چشمههاى نعمت
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1044