نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1038
«و لا تدن من القوم دنوّ من يريدان ينشب الحرب و لا تباعد عنهم
تباعد من يهاب الباس حتى ياتيك امرى» نامه 12 372، گويند:
«انشبه
فيه: اعلقه»
يعنى به
اهل شام چنان نزديك مباش كه گوئى مىخواهد آتش جنگ را مشتعل كند، و چنان دور مباش
كه گويا از جنگ مىترسى تا فرمان من به تو برسد.
نشج
(مثل
عقل) شكستن صداى گريه در گلو:
«نشج
الباكى نشيجا: غصّ بالبكاء فى حلقه من غير انتحاب»
از اين
مادّه فقط دو مورد در «نهج» آمده است، در بيان حال اولياء الله فرموده: «و حملّوا ثقل اوزاءهم ظهورهم فضعفوا عن الاستقلال بها
فنشجوا نشيجا و تجاوبوا نحيبا» خ 222 343 نشيج: صداى گريه و صداى جوشيدن ديك
و نحو آن است. يعنى آنها بار تقصير از خود را بر پشت خود برداشته و از برداشتن آن
ناتوان شدند پس اشك ريختند با صدا و همديگر را با گريه و ناله جواب دادند.
نشد
(مثل
عقل) پرسيدن از گمشده. تعريف كردن. و قسم دادن به خدا
«نشد
بالله: استحلفه و سأله و اقسم عليه بالله»
سه مورد
از آن در «نهج» آمده است، در مقام موعظه به عثمان كه در محاضره قرار گرفته بود
فرمود: «و انّى انشدك اللّه الّا تكون امام هذه الامّة
المقتول» خ 164 235، من تو را به خدا قسم مىدهم كه پيشواى مقتول اين امّت نباشى. و آنگاه كه به اردوگاه خوارج آمد به آنها فرمود:
«امسكوا عن الكلام و انصتوا لقولى و اقبلوا بافئدتكم الىّ فمن نشدناه شهادة فليقل
بعلمه فيها» خ 122 178 «نشد» در اينجا به معنى خواستن و پرسيدن است يعنى
حرف نزنيد، براى شنيدن سخن من ساكت شويد، قلوبتان به طرف من باشد، آنگاه از هر كه
شهادت خواستيم با علم جواب دهد. به معاويه مىنويسد: «نشدّت
غير ضالّتك و رعيت غير سائمتك و طلبت امرا لست من اهله» نامه 64 455 غير
گمشده خودت را طلب كردى و از آن پرسيدى، و غير چهار پايت را چرانيدى، و خواستى
مقامى را كه اهل آن نيستى.
نشر
(مثل
عقل) در اصل به معنى گستردن و گسترده شدن است لازم و
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1038