نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1023
نديد:
شريك است در جوهرش، جمع آن انداد آيد، پنج مورد از آن در «نهج» آمده است، درباره
خداوند فرموده: «و لم يخلق ما خلقه لتشديد سلطان... و
لا استعانة على ندّ مثاو و لا شريك مكاثر» خ 65 96، خداوند مخلوق خويش را
براى محكم كردن تسلط و براى كمك جستن در مقابل شريك قيام كننده نيافريده است.
درباره نيكوكاران فرموده: «اراق دموعهم خوف المحشر فهم
بين شريد ناد و خائف مقموع و ساكت مكعوم» خ 32 75، نادّ اسم فاعل است به
معنى كسى كه از مردم كنار شود و روى به وحدت آورد:
«ندّ
البعير ندّا: ذهب و نفر فهو نادّ»
يعنى خوف
محشر اشك آنها را جارى كرده بعضى از آنها طرد شده و كنار شونده است و بعضى ترسان و
مقهور و بعضى ساكت و زبان مهر كرده است.
ندر
(مثل
عقل) ساقط شدن چيزى از جوف چيزى. اندار: ساقط كردن است، آن فقط يك بار در «نهج»
آمده است، درباره تشويق به جهاد فرموده: «انّهم لن
يزولوا عن مواقفهم دون... ضرب يفلق الهام و يطيح العظام و يندر السواعد و الاقدام»
خ 124 181 «يندر» از باب افعال است، يعنى آنها از مواقف خود بدون ضربتى كه
سرها را بشكافد و استخوانها را بپراند و بازوها و پاها را ساقط كند، هرگز كنار
نمىشوند به علت جدا شدن شىء از شىء لفظ «ندر» آمده است.
ندم
(مثل
شرف) و ندامت پشيمانى و تأسف است بر چيز فوت شده و فرصتى از دست رفته. آنرا حزن
نيز گفتهاند. موارد زيادى از آن در نهج آمده است، چنانكه فرموده: «الحدّة ضرب من الجنون لانّ صاحبها يندم فان لم يندم فجنونه
مستحكم» حكمت 255، غضب نوعى از ديوانگى است زيرا كه او بعدا پشيمان مىشود
و اگر پشيمان نشود ديوانگىاش محكمتر است. و نيز فرموده: «ثمرة
التفريط الندامة و ثمرة الحزم السلامة» حكمت 181، نتيجه تقصير و كوتاهى
ندامت و نتيجه احتياط سلامت است.
نداء
راغب در
مفردات گويد: نداء بلند شدن صدا و ظهور آن است
و گاهى
فقط به صدا اطلاق مىشود: «ناداه نداء» يعنى او را با بلندترين صدايش خواند:
«ناداه:
صاح به»
پس در
نداء بلند شدن صدا در نظر است مواردى از آن در
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1023