نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1021
...» خ 35 79،
من دستور خودم را در اين حكومت (و گذاشتن امر به نظر حكمين) به شما دادم و رأى
پنهان خود را به طور صاف و آشكار بيان كردم. به حضرت مجتبى صلوات الله عليه
مىنويسد: «فاستخلصت لك من كلّ امر نخيله و توّخيت لك
جميله و صرفت عنك مجهوله» نامه 31 394، اختيار كردم براى تو از هر امرى صاف
و روشن آنرا و انتخاب كردم خوب آن را و كنار كردم مجهول آن را (اشاره است به
حقائقى كه در وصيت بيان فرموده است) «نخيل هذه القرى» نامه 24 379 نخيل جمع نخله
است كه در «غرس» گذشت، «ناطر النخلة» خ 185
نخم
(مثل عقل
و شرف) انداختن خلط سينه و دماغ. آن فقط دو بار در «نهج» آمده است، در رابطه با
اينكه خلافت از دست بنى اميه خواهد رفت فرموده است: «فانّما
هم مطايا الخطيئات و زوامل الاثام فاقسم ثمّ اقسم لتنخمّنها اميّة من بعدى كما
تلفظ النخامة ثم لا تذوقها و لا تطعم بطعمها ابدا» خ 158 224، بنى اميّه
مركبهاى گناهان و باركشهاى خطاها هستند. سوگند مىخورم و سوگند مىخورم كه پسران
اميّه بعد از من خلافت را از دست مىدهند همانطور كه خلط سينه بيرون انداخته
مىشود، سپس طعم خلافت را هرگز نمىچشند.
نخو
نخوة
(مثل كثرت) افتخار و غرور و خود بزرگ بينى، آن پنج بار در «نهج» آمده است، به مالك
اشتر مىنويسد: اگر از روى خطا، انسانى را بكشى بايد خونبهاى او را به اولياء او
بدهى، مبادا نخوت و غرور مقامت تو را آن باز دارد: «فلا
تطمحنّ بك نخوة سلطانك عن ان تؤدّى الى اولياء المقتول حقّهم» نامه 53 447
غرور و نخوت حكومت، تو را مانع نشود از اينكه به اولياء مقتول حقشان را بدهى. به
بعضى از فرمانداران نوشته است: «فانك ممّن استظهر به
على اقامة الدين و اقمع به نخوة الايثم... فاستعن بالله على ما اهمّك» امه
46 420 تو از آنانى كه بر اقامه دين از آنها مدد ميگيرم و با او تكبر و غرور آدم
گناهكار مىشكنم در كار خود از خدا كمك بخواه.
ندب
(مثل
عقل) خواندن و دعوت كردن:
«ندبه
للامر: دعاه»
و نيز
گريه
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1021