نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1019
نحف
نحافت:
لاغر شدن. آن فقط يك بار در «نهج» آمده است كه درباره اهل تقوى به همّام فرموده: «قلوبهم محزونة و شرورهم مأمونة و اجسادهم نحيفة و حاجاتهم
خفيفة» خ 193 303 دلهايشان محزون، و از شرّشان در امان است بدنهايشان لاغر
و حاجاتشان مختصر است.
نحل
(مثل
قفل) عطا كردن. عطيّه. هبه بدون عوض و استحقاق و مثل عقل: زنبور عسل، نحول: مريض
شدن. انتحال: به خود نسبت دادن «انحال» عطا كردن مالى و غيره، مواردى از آن در
«نهج» آمده است.
درباره
خدا فرمايد: «كذب العادلون بك اذ شبهّوك باصنامهم و
نحلوك حلية المخلوقين باوهامهم» خ 91 126، همتا شمارندگان براى تو، دروغ
گفتند آنگاه كه تو را به بتهاى خود تشبيه كردند و صفت مخلوقات را با اوهام خود بر
تو نسبت دادند. به معاويه مينويسد: «فقط سلكت مدارج
اسلافك بادعائك الاباطيل... و بانتحالك ما قد علاعنك» نامه 6 456، يعنى با
ادعاهاى باطل براههاى گذشتگان خود داخل شدهاى و با نسبت دادن به خود، مقامى را كه
از تو بالاتر است، ظاهرا منظور ادعاى حكومت شام است از طرف معاويه.
درباره
قرآن مجيد فرمايد: «جعله اللّه ريّا لعطش العلماء و
ربيعا لقلوب الفقهاء... و هدى لمن ائتّم به و عذرا لمن انتحله» خ 198 316،
خداوند قرآن را براى عطش علماء سيراب شدن گردانيد و بهار براى قلوب دانايان و
هدايت براى كسى كه به آن اقتدا كرد و عذر براى آنكه خود را به او نسبت داد.
نحو
(مثل
عقل) طرف. مواردى از آن در «نهج» يافته است چنانكه فرموده: «المنيّة نحوكم دانية» خ 204، مرگ به طرف شما نزديك
است تنّحى: كنار شدن به ابو موسى اشعرى كه حاكم كوفه بود مىنويسد: «فان كرهت فتنّح الى غير رحب و لا فى نجاة» نامه 63
453، اگر فرمان مكروه دارى از كار من بر كنار شو، بىآنكه به وسعتى برگردى و يا در
نجاتى باشى. به اهل مصر با مالك اشتر مىنويسد: «فو
الله ما كان يلقى فى روعى و لا يخطر ببالى انّ العرب تزعج هذا الامر من بعده 6 عن اهل بيته و لا انّهم منّحوه عنّى
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 2 صفحه : 1019