نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 86
تحمل الانثى فى بطنها» خ 182، 261، خدا عالم است به محّل افتادن قطره باران و قرارگاه آن، و
مىداند راهى را كه مورچه ريز در آن رفته و كشيده شده است و مىداند چقدر طعام به
پشه ريز كافى است، و هر ماده در شكمش چه حملى دارد.
اُنْس:
الفت.
اين لفظ به صورت مصدر در نهج نيامده و همه به صيغه تفضيل و فعل و اسم فاعل به كار
رفته است امام صلوات الله عليه خطاب به حق تعالى عرضه داشته است: «اللهم انكّ آنس الآنسين لاوليائك... ان او حشتهم الغربة
آنسهم ذكرك» خ 227، 349، خدايا تو انيسترين انيسان هستى براى دوستانت، اگر
غربت آنها را به وحشت اندازد، ياد تو با آنها الفت و انس مىگيرد.
و درباره
اموات فرموده: «جيران لا يتأّنسون و احبّاء لا
يتزاورون بليت بينهم عرا التعارف» خ 221، 339 «تأنّس» از باب تفعّل انس
گرفتن است يعنى همسايگانند ولى با هم انس نمىگيرند، دوستانند ولى يكديگر را زيارت
نمىكنند دستگيرههاى آشنائى ميانشان كهنه شده است.
ايناس:
به ألفت
آوردن، در رابطه با دنيا فرموده: «فأن صاحبها كلّما
اطمأنّ فيها الى... ايناس ازالته عنه الى ايحاش و السلام» نامه 68، 458
اِنس:
(بكسر اول) بشر، خلاف جنّ، اين لفظ همهاش چهار
بار در «نهج» يافته است، در رابطه با خداوند فرموده: «انّه
لبكلّ مكان و فى كل حين و اوان و مع كل انس و جان» خ 195، 309، او در هر جا
هست، و در هر زمان و وقت و با هر انسان و جنّ هست و درباره ارسال رسل فرموده: «و بعث الى الجنّ و الانس رسله» خ 183، 265 بهتر است
بدانيم كه اين كلمه در «نهج» پيوسته توأم با جنّ و جان آمده است.
اِنسان:
اين لفظ
دوازده بار در كلام امام 7 يافته است. و يكبار «اناس» و يكبار «اناسّى»
كه هر دو جمع انسانند ديده مىشود.
در قاموس
قرآن كلمه انسان و بشر را مشروحا گفتهايم، هر وقت به آدمى بشر گفته شود مراد جسد
ظاهرى اوست و هر وقت انسان اطلاق شود منظور باطن و نهاد و كمالات و عواطف و
استعدادات اوست.
چنانكه
درباره فسّاق فرموده: «فالصّورة صورة انسان و القلب
قلب حيوان... و
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 86