نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 85
سعيد بن
عاص كه از جانب عثمان حاكم كوفه بود هدّيهاى محضر امام 7 ارسال كرد و
نوشت: من به كسى زيادتر از اين نفرستادهام مگر به امير المؤمنين عثمان«» امام
7 در اين رابطه فرمود: «انّ بنى اميّة
ليفوّقوننى تراث محمد 6 تفويقا و الله لئن بقيت لهم لانفضنهم
نفض اللّحّام الوذام التّربة» خ 77، 104. يعنى: بنى اميّه ارث محمد ص را به
طور كم به من مىدهند به خدا قسم اگر زنده بمانم و حكومت را در دست گيرم بنى اميّه
را كنار مىاندازم چنانكه قصاب تكّه شكمبه خاك آلوده را كنار مىاندازد «فواق
ناقه» يكبار شير دادن را گويند و آن كنايه از قلت و كمى است «نفض» تكان دادن لباس
براى زدودن غبار آنست به معنى اسقاط نيز آيد «لحاّم» صيغه مبالغه به معنى گوشت
فروش و قصّاب است «وذام» جمع وذمه به معنى شكمبه يا تكّهاى از شكمبه و جگر است
سيد رضى
فرموده: «و هى الحزة (القطعة) من الكرش او الكبد تقع فى التراب فتنفض»
بابى انت
و امّى يا امير المؤمنين يا امير الكلام يا امير الفصاحة، اين تشبيهات عجيب و غريب
را چگونه بدون تكلف و با سهولت بر زبان جارى كردهاى حقّا كه تو ولى خدا و امير
سخن هستى ناگفته نماند در خطبه 75 و 158 و 166 و حكمت 464 نيز مطالبى درباره بنى
اميه آمده است.
انب:
ملامت،
از اين ماده فقط يك كلمه در «نهج» آمده است، آنحضرت در نامه خويش به اهل مصر نوشت:
«و لكنّنى آسى ان يلى امر هذه الامّة سفهاؤها... فلو
لا ذلك ما اكثرت تأليبكم و تأنيبكم» نامه 61، 452، من غصه مىخورم از اينكه
حكومت اين امّت در دست ابلهان باشد... و گرنه به برگشتن از آنها تشويقتان و به
پيوستن به آنها ملامتتان نمىكردم.
انثى:
ماده،
مقابل نر، خواه انسان باشد يا غير آن، از اين مادّه پنج بار بيشتر در «نهج» نيامده
است، آنحضرت صلوات الله عليه در محيط بودن خداوند فرمايد: «و يعلم مسقط القطرة و مقرّها و مسحب الذّرة و مجرّها و ما يكفى البعوضة
من قوتها و ما
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 85