نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 58
۵۸
خ ۱۹۴، ۳۰۷، يعنى: نزديكان و اقربايش بر او
متلّون و متغير شدند و دعوتش را نپذيرفتند و اشخاص دوربر او جمع شدند، ابن ميثم و
محمد عبده آنرا «جمع شدن بر عليه آنحضرت» معنى كردهاند.
و در نامهاى كه به اهل مصر نوشته «تأليب» به معنى تحريف و
تحريك آمده است نامۀ ۶۲، ۴۵۲. ناگفته نماند
اين مادّه به صورت ثلاثى مجرّد در نهج نيامده و نيز فقط پنج بار در كلام امام 7 به كار رفته است.
الس:
جنون و اختلاط عقل: «الس الرّجل: ذهب عقله» امام صلوات اللّه
عليه در ملامت ياران خود در خواندن به جنگ اهل شام فرموده: «اذا
دعوتكم الى جهاد عدوّكم دارت اعينكم... و كان قلوبكم مألوسة و فأنتم لا تعقلون» خ ۳۴، ۷۸ چون شما را به جنگ دشمنان
مىخوانم چشمهايتان در كاسه سرتان به دوران مىافتد گوئى قلوب شما با جنون آميخته
است و نمىفهميد، اين كلمه فقط يكبار در «نهج» آمده است.
الف:
(بكسر اوّل) پيوند و جمع شدن با ميل، بايد دانست هر جمع شدن
را الفت نگويند، بلكه آن جمع شدنى است كه ميان اجزاء آن قبول و ميل باشد و در
فارسى «پيوند» گوئيم. آنحضرت دربارۀ رسول خدا صلى اللّه عليه و آله فرموده:
«الّف
به اخوانا و فرّق به اقرانا، اعزّ به الذلّه و اذّل به العزّة» خ ۹۶، ۱۴۱ خداوند به
وسيلۀ آنحضرت برادرانى را الفت بخشيد، نزديكانى را دور كرد، ذلّت را عزّت
نمود و عزّت را به ذلت كشيد. «قلوب الرجال وحشية فمن تألفها
اقبلت عليه» حكمت ۵۰ بمالك اشتر مىنويسد: «و
ليكن وزرائك يا مالك... ممّن لم يعاون ظالما على ظلمه و لا آثما على اثمه اولئك
اخّف عليك مؤونة... و اقل لغيرك إلفا» نامۀ
۵۳، ۴۳۰
الف:
هزار، آن چنانكه مىدانيم از اسماء عدد است: «اما
و اللّه لوددت انّ لى بكم الف فارس من بنى فراس بن غنم» خ ۲۵، ۶۷ بنى فراس مردمان شجاعى
بودند كه امام 7 آرزو كرده، به جاى همۀ كوفيان هزار تا از آنان
كمك مىداشت، و راجع بشهادت در راه خدا فرموده: و الذى
نفس ابن ابي طالب بيده لالف ضربة بالسيف اهون علّى من ميتة على الفراش فى غير طاعة
اللّه» خ ۱۲۳،
۱۸۰، جمع آن الوف و آلاف است چنانكه در خ ۱۲۹
و ۱۸۲.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 58