نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 44
زمين كه مرتب با حركتهاى وضعى، انتقالى و محورى و... در حركت
است، اگر كوهها نبود، اوّلا تلاطم هستۀ آن انسانرا بالا و پائين مىبرد،
ثانيا احتمال داشت پوستۀ آن شكافته و زندگى و حيات را از بين ببرد، اينجاست
كه مىبينيم خداوند فرموده «وَ
أَلْقى فِيالْأَرْضِرَواسِيَأَنْتَمِيدَبِكُمْ» نحل:
۱۰ و نهج البلاغه گويد: «و وتدّ بالصخور ميدان ارضه» عظمت اين حقائق «يدرك و لا بوصف است».
سوّم: «ارض» در قرآن مجيد همه جا با لفظ مفرد آمده است و حتى
يكبار هم بلفظ تثنيه و جمع يافته نيست ولى در نهج البلاغه با صيغه جمع نيز به كار
رفته مثلا در رابطه با ربوبيت حق تعالى فرموده: «و
انقادت له الدنيا و الاخرة بازمتّها و قذفت اليه السموات و الارضون مقاليدها» خ ۱۳۳، ۱۹۹، دنيا و
آخرت مطيع خدايند و افسارشان به دست اوست، آسمانها و زمينها كليدهاى خويش را به
سوى او انداخته و همه چيزشان را در اختيار او گذاشتهاند.
و نيز فرموده: «علمه بما فى السموات العلى
كعلمه بما فى الارضين السفلى»خ
۱۶۳، ۲۳۳. علم خدا به آنچه در آسمانهاى
بالاست مانند علم اوست نسبت به آنچه در زمينهاى پائين است. و دربارۀ عبرت
گرفتن از گذشتگان فرموده: «الم يكونوا اربابا فى اقطار
الارضين و ملوكا على رقاب العالمين» خ
۱۹۲، ۲۹۷ و ايضا در رابطه با «امانت» در
آيۀ «إِنّٰا عَرَضْنَا الْأَمٰانَةَ
عَلَى السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ» احزاب: ۷۲ فرموده: انّها
(الامانة) عرضت على السموات المبنّية و الارضين المدحّوة و الجبال ذات الطول
المنصوبة...»خ ۱۹۹، ۳۱۷.
ناگفته نماند: بعضى از اين كلمات صريحند كه منظور از «ارضين»
تكهها و خشكيهاى آنند، كه پنج قاره و هفت اقليم گويند نظير «اقطار
الارضين» در خطبه ۱۹۲، به نظر مىآيد
كه مراد در همۀ آنها «قارّهها» هستند، چون نهج البلاغه راهى جز راه قرآن
نرفته است و اللّه العالم، علّت مفرد آمدن «ارض» در قرآن شايد آن باشد كه آنچه در
زير پاى ماست فقط يك زمين است بقيّه همه در بالا و همه نسبت به ما آسمانند، و در
آسمانند، مثلا اگر ما در «مرّيخ» باشيم آن نسبت به ما «زمين» است و
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 44