نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 273
خ 124،
180، سرباز زره پوش را جلو بفرستيد و بىزره را به آخر نگاه داريد و دندانها را بر
هم بفشاريد.
حسرت
ندامت. و
تأسف خوردن بر آنچه از دست رفته است. جمع آن حسرات است و آن نه بار در «نهج» ديده
مىشود: «انّ اعظم الحسرات يوم القيامة حسرة رجل كسب
مالا فى غير طاعة الله فورثه رجل فانفقه فى طاعة الله سبحانه فدخل به الجنّة و دخل
الاوّل به النار» حكمت 429.
حس
حاسّه:
نيروى درك. جمع آن حواسّ است، احساس: درك با حاسّه خواه با ديدن باشد يا شنيدن يا
مانند آن، يازده بار از آن در «نهج» ديده مىشود.
درباره
ملك الموت فرموده: «هل تحسّ به اذا دخل منزلا ام هل
تراه اذا توّفى احدا» آيا او را احساس مىكنى وقتى كه وارد منزل مىشود، يا
او را مىبينى وقتى كه كسى را تحويل مىگيرد (مىميراند) درباره حق تعالى فرموده: «و لا يدرك بالحواس و لا يقاس بالناس» خ 182، 262
«حسّ» بر
وزن عقل: قتل و كشتن
«حسّه
حسّا: قتله»
در قرآن
مجيد آمده: ﴿(وَ لَقَدْ صَدَقَكُمُ اللَّهُ
وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ)﴾ آل عمران: 152، آنحضرت
در بعضى از روزهاى صفين به يارانش فرموده: «و لقد شفى
و حاوح صدرى اذ رأيتكم... تزيلونهم عن مواقفهم كما از الوكم، حسّا بالنضّال و شجرا
بالرماح» خ 107، 155، حقا كه سوزش قلبم را شفا داد كه ديدم اهل شام را از
مواضع خود عقب رانديد چنانكه آنها شما را عقب رانده بودند مىكشتيد با تيرباران و
طعن مىزديد با نيزهها «و حاوح» جمع و حوحه صداى سينه درمند است منظور از آن سوزش
غضب در سينه است.
در اشاره
به فتنه صاحب الزنج (على بن محمد بن عبد الرحيم از بنى عبد القيس كه ادعا كرد از
اولاد زيد بن على بن الحسين ع است در بصره خروج كرد و خرابىها به بار آورد و او
بر مهتدى عباس خروج كرده بود) فرموده: «فويل لك يا
بصرة عند ذلك من جيش من نقم الله لا رهج له و لا حسّ» خ 102، 148 «رهج» به
معنى غبار و «حس» به فتح اوّل را همهمه و صداهاى مختلط گفتهاند ولى در لغت «حسّ»
به كسر اوّل به معنى صوت آمده است.
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 273