responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 127

اعتماديد بوقت نجوى. و راجع به انسان فرمايد: «ادحض مسئول حجّة و اقطع مغتر معذرة، لقد ابرح جهالة بنفسه» ح 223، 344، انسان از لحاظ حجّت و دليل، باطل‌ترين مسئول و از لحاظ معذرت بريده‌ترين مغرور است از روى جهالت به خودش اعجاب آورده است.

برد

(بر وزن عقل) خنك، سرد

در لغت آمده: «البرد نقيض الحّر و البرودة نقيض الحرارة»

آنحضرت درباره مورچه فرموده است: «تنقل الحبّة الى جحرها و تعدّها فى مستقّرها، تجمع فى حرها لبردها...» خ 185، 270، دانه را به لانه‌اش مى‌برد و در قرارگاه خود آماده مى‌كند، و در فصل گرما براى فصل سرما ذخيره مى‌كند.

بارد

شى‌ء خنك و سرد چنانكه در خ 221، 341 دو بار آمده است گاهى مراد از آن گوارائى است چنانكه درباره مؤمنان فرموده: «و اوجفوا على المحّجة فظفروا بالعقبى الدائمة و الكرامة الباردة» راه حق را به سرعت رفتند تا به آخرت دائم و كرامت گوارا رسيدند. منظور از «برد العيش» در خ 72 نيز همانست. به اول روز و آخر آن كه هوا خنك است «بردين» گويند چنانكه آنحضرت به معقل بن قيس رياحى آنگاه كه او را با سه هزار نفر به طرف معاويه فرستاد مى‌نويسد: «و لا تقاتلنّ الّا من قاتلك و سر البردين و غوّر بالنّاس و رفّه فى السير» نامه 12، 372 جنگ نكن مگر با آنكه با تو بجنگد، در اول و آخر روز حركت كن و در وقت غائره و حرارت روز آنها را استراحت بده و در حركت رفاه به وجود آور، خودت و مركبت و ديگران را ناراحت مكن.

بريد

قاصد. نامه‌بر. فرستاده. چنانكه آنحضرت درباره شهادت يارانش در صفّين فرمود: «اين عمار و اين ابن التيّهان و اين ذو الشهادتين و اين نظر ائهم من اخوانهم الذين تعاقدوا على المنية و ابرد بروسهم الى الفجرة» خ 182، 264، كجاست عمّار ياسر، كجاست ابو هيثم مالك بن تيهّان و كجاست خزيمه ذو الشهادتين و كجا هستند امثال آنها از برادرانشان كه بر كشته شدن در راه خدا هم پيمان شدند و سرهايشان با «بريد» به سوى فاجران شام رفت، اين لفظ فقط يكبار در «نهج» آمده است.

برّ

اين مادّه در نهج البلاغه به سه معنى آمده است اوّل «برّ» بفتح اوّل به معنى‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 127
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست