(6) كسى را با
يكى از ملوك[2] جنّ مؤانست افتاد، او
را گفت ترا كى بينم؟ گفت اگر خواهى كه ترا فرصت التقاء ما باشد[3] قدرى از
كندر بر آتش نه، و در خانه هر چه آهن پاره است و از اجساد سبعه هر چه صرير و صدا
دارد بينداز، «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُرْ». و بسكونت [و رفق هر چه بانگ دارد دور
كن][4]، «فَاصْفَحْ
عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلامٌ». پس بدريچه[5] بيرون
نگر بعد از آنكه در دائره نشسته باشى، چون كندر[6] سوخته
مرا ببينى، «لغيرهم المثل[7] السوء».
جنيد را رحمه
اللّه[8] پرسيدند كه تصوف
چيست؟ گفت «هم اهل بيت لا يدخل فيه غيرهم». خواجه ابو سعيد خرّاز رحمه اللّه[9]
گويد: