نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 35
داستانى كه جابر راجع به معاويه نقل كرده و به روز بدر مربوط مىشود،
نام برده شده است. جابر گويد: به معاويه گفت: ظهر را كجا استراحت مىكنى؟
پاسخ
داد: در تپههاى ارثد ... ياقوت مىنويسد: ارثد نام واديى است ميان مكه و مدينه،
در وادى ابواء.
(1)
ارحضيه:
-
«رحضيّه».
(2)
اردنّ:
(به
ضمّ اول و سكون راء و ضمّ دال و نون مشدّد)، در حديث آمده: «شما پيوسته با كفّار
خواهيد جنگيد تا بازماندگان شما با دجّال در بطن اردن پيكار كنند، شما از غرب آن و
دجّال از شرقش.»
امروزه،
اردن به نام «كشور پادشاهى اردن هاشمى» معروف است و بيشتر به شرق رود اطلاق
مىشود، اما در كتابهاى جغرافيايى قديم، اردن با فلسطين بوده و برخى مناطق آن را
در برمىگيرد و تا ساحل درياى مديترانه امتداد دارد و «عكا» از بنادر اردن بود و
فلسطين يا «جند فلسطين» شامل شرق اردن مىشد و «معان» در جند فلسطين قرار داشته
است. مرزهاى فعلى، مرزهايى ساختگى هستند كه انگليسىهاى لعنتى آن را وضع كردهاند.
(3)
ارض
بنى سليم:
در
جنگ ابن ابى العوجاء سلمى با بنى سليم، در سال هفتم كه در آن، يارانش كشته شدند و
خودش جان سالم به در برد، از اين زمين نام برده شده است.
ارض
بنى سليم سرزمين وسيعى بود كه بيشتر حرّه[1]
حجاز را، از جنوب مدينه تا شمال مكّه، در بر مىگرفت.
حرّه
حجاز همان است كه به نام «حرّه بنى سليم» خوانده مىشد. ظاهرا مقصود از آن در
اينجا زمين نزديك به «مهد الذهب» است.
(4)
ارض
جابر:
مراد
از جابر همان جابر بن عبد اللّه انصارى است. براى اطلاع از ماجراى زمين او،- «بئر
القرّاصه» در حرف قاف.
(5)
ارض
دوس:
دوس
نام قبيلهاى است.
- «دوس».
[اركان
كعبه:
اركان
كعبه به چهار گوشه آن گفته مىشود كه عبارتند از:
1.
ركن اسود؛ همان ركنى است كه
______________________________
(1). حرّه: به معناى زمين داراى سنگهاى سياه و سست و سوخته مانند
است، سنگلاخ- م.
[1] . حرّه: به معناى زمين داراى
سنگهاى سياه و سست و سوخته مانند است، سنگلاخ- م.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 35