نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 31
حال احرام حرام شده بود، حلال مىگردد. احلال به معناى بيرون شدن از
ماههاى حرام نيز آمده است.[1]]
(1)
احياء:
سمهودى
گويد: نام آبى است پايينتر از ثنية المره (در رابغ) كه عبيدة بن حارث بن عبد
المطّلب، هشت ماه بعد از هجرت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در آنجا با ابو سفيان
بن حرب جنگيد.
(2)
اخابث:
جمع
«خبيث»، نام جايى است بر سر راهى كه قبايلى از عرب در آنجا سكونت داشتند و در زمان
ابو بكر از اسلام برگشتند. ابو بكر از آنان با صفت «اخابث» (پليدان) ياد كرد و از
آن پس، اين كلمه درباره آنان و محلّ سكونتشان علم شد.
(3)
اخاشب:
جمع
«اخشب» است و اخشب در لغت به معناى كوه سخت و ستبر يا كوهى است كه بالا رفتن از
آن، غير ممكن باشد. به كوههاى مكه «اخاشب» گفته مىشود؛ و به دو كوهى كه در سمت
راست و چپ مسجد الحرام واقع است؛ يعنى قعيقعان و ابو قبيس، اخشبان مىگويند. به دو
كوه منا نيز اخشبان گفته مىشود. به دو كوهى كه حاجيان در شب كوچ از عرفه (عرفات)
از ميان آن دو مىگذرند نيز اخشبان مىگويند و اين دو كوه حدّ عرفه تا مزدلفه است.
(4)
اخدود:
در
لغت به معناى حفره دراز و مستطيل شكل در زمين است، شبيه خندق.
در
سيره نبوى از اخدود نام برده شده و در قرآن نيز آمده است:
قُتِلَ أَصْحابُ الْأُخْدُودِ. النَّارِ ذاتِ الْوَقُودِ.[2] اخدود (خندق) مذكور در اين آيه
شريفه، در شهر نجران، در جنوب عربستان سعودى واقع شده و داستان آن معروف است.
[اخسف:
نام
چاهى است كه در داخل كعبه بوده و به نقل ازرقى، در سمت راست در كعبه از داخل، به
عمق سه زراع توسط حضرت ابراهيم و اسماعيل عليهما السّلام حفر شد تا هداياى كعبه در
آن مخفى شود.
بعدها
«عمرو بن لحىّ» (رئيس قبيله خزاعه) هبل- بزرگترين بت قريش- را
______________________________
(1). لسان العرب، ج 12، ص 122، ماده «حرم».
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 31