نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 287
(1)
«غ»
(2)
غائر:
آبراههاى
است كه از ميان بئر الماشى- در راه هجرت- وقاحه مىگذرد و آب خود را ميان وادى
«رئم» در وادى نقيع و «حلقه» در وادى جىّ و صفراء تقسيم مىكند. پيشتر به «ثنية
ركوبه» معروف بود و پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله در هنگام هجرتش به مدينه، از
آنجا عبور كرد.
(3)
غابه:
جايى
است در شمال غربى مدينه كه شش كيلومتر با مركز فاصله دارد.
نخستين
منبر پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله از درختان گز غابه ساخته شد. برخى
نسخهبرداران «فتح البارى» اين مكان را تصحيف كرده آن را جزو عوالى مدينه قرار
دادهاند؛ در صورتى كه غابه در پايينترين نقطه سافله (منطقه پايين) مدينه واقع
شده است؛ چرا كه محلّ جمع شدن آب وادىهاى مدينه مىباشد. غابه هنوز هم در ميان
مردم به همين نام معروف است و امروزه الخليل جزو غابه به شمار مىآيد.
(4)
غار:
به
معناى درخت برگ بو و نيز به معناى حفره و شكاف در كوه است. در سيره از «غار حرا» و
نيز از «غار جبل ثور» ياد شده كه هر دو در مكّه هستند و پيشتر درباره آنها توضيح
داديم.
(5)
غبراء:
در
لغت به معناى زمين و خاك سرخ رنگ است. غبراء: دهكدهاى است از دهكدههاى يمامه كه
بنو حارث بن مسلمة بن عبيد در آن سكونت داشتند.
اين
دهكده در ايام مسيلمه كذّاب تن به صلح خالد بن وليد نداد.
(6)
غبيب:
(به
ضمّ غين)، مصغّر «غبّ» است، به معناى آب دادن شتر به صورت يك
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 287