نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 282
عوالى پر از باغ و بستان بود و بيشتر درختانش را درخت خرما تشكيل
مىداد اما اكنون بسيارى از اين بستانها به ساختمان تبديل شده و چيزى نمانده كه
به كلى از ميان برود.
(1)
عيال
(امّ العيال):
دهكده
آبادى است در كنار چشمه ثجاجه در وادى فرع كه از شرق، كوه آره بر آن سايه افكنده و
62 كيلومتر با سقيا فاصله دارد. بكرى مىنويسد: امّ العيان زمينى است در فرع،
متعلّق به جعفر بن طلحة بن عمر بن عبيد اللّه بن معمر بن عثمان بن عمرو بن كعب.
طلحه جوان زيبا و خوبرويى بود.
او
تصميم گرفت زمين خود امّ العيال را آباد كند؛ لذا زندگى خود را به آنجا منتقل كرد
امّا در آنجا مبتلا به وبا شد و چون به مدينه بازگشت چهرهاش عوض شده، زيبايىاش
را از دست داده بود.
مالك
بن انس او را ديد و گفت: اين كسى است كه زمينش را آباد نمود اما بدنش را خراب كرد.
(2)
عير:
(به
فتح اول و سكون دوم)، كوه قهوهاى رنگى است كه از شرق به غرب كشيده شده و از جنوب
مشرف به مدينه منوره مىباشد و از فاصله ده كيلومترى ديده مىشود. اين كوه حدّ
جنوبى حرم مدينه است. از شرق به حرّه نقيع وصل مىشود و از غرب، در محل ذو
الحليفه، به عقيق مىچسبد. در حديث آمده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از
عير تا ثور را حرم قرار داد.
مراد
از عير همين كوه مورد بحث است و ثور در مدينه، در پشت كوه احد قرار دارد. پيشتر
درباره آن نوشتيم.
(3)
عيص:
(به
كسر عين و سكون ياء)، در لغت به معناى رستنگاه درختان نيكوست.
ياقوت
مىنويسد: به درختان سدر و عوسج و امثال اينها هرگاه انبوه و درهم پيچيده باشند،
«عيص» مىگويند.
در
خبرهاى مربوط به اعزام سريّه حمزة بن عبد المطّلب به سوى سيف البحر (ساحل دريا) از
ناحيه عيص، اين نام برده شده است. عيص: وادىاى است متعلق به جهينه، ميان مدينه و
دريا. اين وادى در اصل از وادىهاى ينبع است و در ساحل دريا قرار ندارد، بلكه
فاصله آن با دريا دو روز است. عيص نزديك راه كاروانهايى است كه از راه ساحلى به
شام مىرفتهاند. به همين دليل،
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 282