نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 246
معروف شده، آبراههاى[1] است كه از جنوب و روبهروى اجرد
به وادى ثقيب مىريزد و راه به قاحه از آن مىگذرد.
13.
جداجد؛
جمع
«جدجد» است، به معناى زمين هموار سخت.
مىتواند
جمع جدجد نيز باشد كه به معناى چاه قديمى است.
14.
اجرد؛
درستش
«اجيرد» است؛ زيرا اجرد كوهى است كه با راه هجرت فاصله زياد دارد. اما در اينجا
درّهاى است كه از شمال به وادى ثقيب مىريزد.
15-
مدلجة
تعهن؛
آبراههاى
است.
16-
عبابيد؛
ناشناخته
است.
17-
فاحّه:
درستش
با قاف «قاحه» است و آن وادى بزرگى است كه چندين ريزابه دارد؛ يكى از ريزابههايش
«فاجّه» مىباشد. همين تشابه نزديك ميان «قاحه» و «فاجّه» است كه سبب تصحيف آن به
«فاحّه» گرديده است.
18-
عرج؛
وادى
بزرگى است.
19-
ثنيّة
الغائر؛
همان
ثنيه ركوبه است. ركوبه امروزه معروف نيست.
شايد
غائر نام واديى است كه از ثنيه ركوبه عبور مىكند.
20-
بطن
ريم؛
وادىاى
است كه از غرب مىآيد و در محلّ «بئار الماشى»، واقع در راه جديد مدينه به مكه
موسوم به راه هجرت، به وادى نقيع مىريزد.
21-
قبا؛
معروف
است و نيازى به توضيح ندارد.
(1)
طريق هجرت، بنا به روايتى ديگر كه ابن سعد آورده، بدين شرح است:
غار
ثور، خيمتا امّ معبد، خرار، ثنيّة المره، لقف، مدلجة لقف، مدلجة مجاح، مرجح مجاح،
بطن مرجح، بطن ذات كشد، جدائد، اذاخر، بطن رابغ، ذا سلم، اعدا مدلجه، عثانيه، بطن
القاحه، عرج، جدرات، غائر در سمت راست ركوبه، عقيق، جثجاثه، ظبى و حرّة العصبة.
______________________________
(1). در متن «تلعه» آمده كه به معناى «پشته» و آبراههاى كه از
قسمتهاى مرتفع و بالاى زمين شروع و به ته رودبار ختم شود، مىباشد- م.
(2).
شفاء الغرام، ج 1، ص 404
[1] . در متن« تلعه» آمده كه به معناى«
پشته» و آبراههاى كه از قسمتهاى مرتفع و بالاى زمين شروع و به ته رودبار ختم
شود، مىباشد- م.
نام کتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) نویسنده : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي جلد : 1 صفحه : 246