نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 71
نزل من البيت المعمور في مدة
عشرين سنة و انّ اللّه- عزّ و جلّ- اعطى نبيّه العلم جملة»[1].
اگرچه اهل ظاهر، به ظاهر اين روايات بسنده كرده، آن را همينگونه پذيرفتهاند، ولى
اهل تحقيق به دليل اشكالات زير آن روايات را تأويل بردهاند:
حكمت
و مصلحت نزول قرآن از عرش به آسمان اول يا چهارم و قرار دادن آن در بيت العزة يا
بيت معمور چيست؟ چه حكمتى در اين نقل مكان نهفته است؟
به
علاوه اين نزول چه سودى براى مردم يا براى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دارد كه
خداوند آن را با عظمت ياد مىكند؟ آنچه از قرآن خواندنى است همان آيات و سوره و
معانى و مفاهيم راهگشاست. آيا آمدن آن در شب قدر در آسمان اول يا چهارم كسب فضيلتى
است و توفيقى براى مردم ايجاد مىكند؟
فخر
رازى در جواب اين پرسشها گفته است: «شايد تسهيل امر مورد نظر بوده است تا در موقع
نياز به نزول آيه يا سوره، جبرئيل بتواند فورا از نزديكترين جا، آيه مورد نياز را
بر پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرودآورد»[2].
ولى اين جواب، متناسب با مقام علمى فخر رازى نيست؛ زيرا در ملأ اعلى
(ماوراءالطبيعه) قرب و بعد مكانى وجود ندارد.
در
زمينه نزول دفعى و تدريجى قرآن، بزرگان توجيهاتى دارند كه بيشتر جنبه تأويل احاديث
يادشده را دارد كه در اينجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
1-
مقصود از نزول دفعى قرآن بر پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله در شب قدر، آگاهى
دادن پيامبر به محتواى كلى قرآن است. اين تأويل در كلام شيخ صدوق آمده است. او
مىگويد:
«و
إنّ اللّه أعطى نبيّه العلم جملة»؛ يعنى قرآن با بيان الفاظ و عبارات در آن شب بر
پيامبر نازل نشده است، بلكه صرفا علم به آن را به او عطا كردند و پيامبر اجمالا بر
محتواى قرآن آگاهى يافت.
2.
فيض كاشانى بيت معمور را قلب پيامبر دانسته است؛ زيرا قلب آن بزرگوار خانه معمور
خداست كه در آسمان (رتبه) چهارم جهان ماده قرار دارد. پيامبر، مراتب جماد و نبات و
حيوان را پشت سر گذارده و به اوج مرتبه چهارم يعنى جهان انسانيت نايل گشته است.
آنگاه قرآن در مدت بيست سال، از قلب پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله به