نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 54
اين دو بخش از گفتار قرآن،
اكثريّت قاطع آيات قرآن را فرا مىگيرد و هرگونه ابهام و دشوارى در فهم آن براى هيچكس
وجود ندارد. تنها آشنايى با لغت عرب يا ترجمه قرآن به زبان خواننده، براى بهرهمند
شدن از آن، كافى است.
مىماند
دو بخش ديگر (بخش سخن از جهان غيب و بخش معارف) كه بيشتر از ابزار استعاره و تشبيه
و كنايه استفاده شده است. ولى شيوههاى به كار رفته همان شيوههاى متعارف و
شناختهشده نزد عرب بوده است كه ظاهرى آشكار و باطنى ژرف دارند، و هركس به اندازه
ظرفيّت خود از آن بهرهمند مىگردد. در زير نمونههايى از آن را مىآوريم:
3.
سخن از سراى غيب: قرآن و هر كتاب آسمانى چون از جهان غيب پيام آوردهاند، ناگزير
از آن جهان شمّهاى بازگو كردهاند. البته اين واژهها و الفاظى كه براى توصيف
جهان غيب به كار رفته، براى مفاهيمى وضع شدهاند كه متناسب با عالم حسّ و شهود است
و نمىتوانند كاملا بازگوكننده مفاهيمى باشند كه در سراى غيب جريان دارد. علاوه
ابزار درك ساكنين اين جهان، چه ظاهرى (حواسّ خمس) و چه باطنى (عقل و انديشه) براى
درك و دريافت مفاهيم عالم شهود و متناسب با آن ساخته شده و از درك كامل مفاهيمى از
سنخ ديگر ناتوانند. ازاينرو است كه در گزارههاى كتب آسمانى درباره مفاهيم غيبى،
از استعاره و تشبيه و به كار بردن مجاز و كنايه استفاده شده تا به گونهاى تقريبى
و از باب تشبيه نامحسوس به محسوس گزارش كنند. اين شيوه متعارفى است كه در اينگونه
تشبيهها، به تقريب بسنده مىشود و بيان يا درك تحقيقى- با اين وصف- امكانپذير
نيست.
مثلا
از مراتب و تنوّع نيروهايى كه در اختيار فرشتگان (كه مدبّرات امرند[1])
قرار دارد، به «اجنحه[2]؛ بالها»
تعبير شده است، زيرا بال وسيله پرواز است و كاربرد آن در نيروهايى كه امكانات كار
را فراهم مىكنند، متعارف مىباشد. بال و بازو هر دو در اين مفهوم كاربرد دارند و
مفهوم حقيقى هيچيك مقصود نيست.
[1] « فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»( نازعات 79: 5)؛ يعنى
نيروهاى عاقل و فعّال كه تدبير جهان هستى با دست آنان انجام مىگيرد.