نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 466
نقل مىكند كه از امير مؤمنان
عليه السّلام پرسيده شد كه تناسب ميان صدر و ذيل اين آيه چيست «وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتامى فَانْكِحُوا
ما طابَ لَكُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ[1]؛ و اگر در اجراى عدالت درباره اموال يتيمان [كه نزد شما سپرده شده]
بيمناكيد، پس هرچه از زنان كه شما را پسند افتاد، دو يا سه يا چهار به همسرى
اختيار كنيد». آنگاه حضرت فرموده باشند كه بيش از يك سوم قرآن از اين آيه افتاده
است[2] و رواياتى از اين قبيل كه در
ذيل استدلالات حاجى نورى مىآوريم.
اكنون
به بررسى اين روايت كه عمده شاهد سيّد و ديگران (كسانى كه بىانديشه قايل به تحريف
شدهاند) است مىپردازيم، تا ارزش اينگونه روايات روشن شود:
اولا:
كتاب احتجاج منسوب به طبرسى، به طور كلى روايات آن فاقد سند است.
ثانيا:
مؤلّف اين كتاب تاكنون مجهولالهويّه و ناشناخته است و مشخص نيست كدام طبرسى، زيرا
طبرسى معرّب «تفرشى» كسى است كه از اهل تفرش باشد.
اكنون
كدام يك از تفرشيان اين كتاب را نوشته معلوم نيست. برخى گمان بردهاند كه صاحب
«مجمع البيان» يا فرزند يا نوه او است. ولى مگر مىشود منسوب بودن به يك شهرستان،
كه افراد آن از شمارش بيرون است، موجب شود تا آنان را يكى بدانيم! ثالثا: متن
روايت مشوّش و قابل پذيرش نيست، زيرا اسقاط بيش از يك سوم قرآن يعنى بيش از دو
هزار آيه[3] از وسط
يك آيه را افاده مىكند! چگونه ممكن است تصور كنيم كه دو هزار آيه در متن يك آيه
جاى داشته است؟! رابعا: تناسب ميان صدر و ذيل آيه- با مراجعه به شأن نزول و اقوال
مفسرين- روشن است، زيرا مسلمانان در صدر اسلام كه همواره در جنگ با كفار و مشركين
بودند و سربازان شهيد كه بيشتر جوان بودند، از خود فرزندان خردسال و اموالى باقى
مىگذارند، همچنين همسران بيوه و جوان از آنان باقى مىماند. پيامبر اكرم صلّى
اللّه عليه و آله سرپرستى ايتام و اموال آنان را به افراد متعهد واگذار مىكرد،
اينان بيم آن