نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 462
مذكور حديثى بوده باشد كه از
پيامبر شنيده شده امّا او گمان برده كه آيه قرآنى است كه تلاوت مىگردد.
3.
آيه جهاد: عمر همچنين گمان مىبرد كه اين عبارت آيه قرآنى بوده و از قرآن ساقط شده
است: «أن جاهدوا كما جاهدتم أوّل مرة»[1].
4.
آيه فراش: طبق گمان عمر عبارت «الولد للفراش و للعاهر الحجر»[2]
از آيات قرآنى بوده است در حالى كه حديث متواترى است از پيامبر اكرم صلّى اللّه
عليه و آله كه فرزند، از آن صاحب فراش (رختخواب، كنايه از شوهر شرعى) است و عاهر
(زانى) را نصيبى نيست.
5.
عدد حروف قرآن: عمر را گمان بر آن بود كه حروف قرآن 000/ 027/ 1 است در صورتى كه
عدد موجود بيش از 671/ 323 نيست. از وى روايت شده است: «قرآن داراى هزار هزار حرف
و بيست و هفت هزار حرف است. هر كه قرآن را براى خدا و با صبر و حوصله بخواند، در
مقابل هر حرف يك زوجه از حور العين به او مىدهند»[3].
ذهبى گويد: «اين خبر باطل را فقط محمد بن عبيد نقل كرده است در حالى كه به وى
اعتمادى نيست»[4].
6.
عبد اللّه فرزند عمر چنين مىپنداشت كه بسيارى از آيههاى قرآن از ميان رفته است.
او چنين مىگفت: «كسى از شما نگويد كه تمامى قرآن را فرا گرفتهام، از كجا مىداند
تمامى قرآن كدام است؟ در صورتى كه بسيارى از قرآن از ميان رفته است.
7.
برخى گمان مىكردند كه در جنگ يمامه (در سال اول خلافت ابو بكر با كشته شدن بسيارى
از صحابه، بخشى از قرآن نابود شده است؛ زيرا عالمان قرآن در اين جنگ كشته شدند و
پس از آنان كسى ندانست سرنوشت آن مقدار از قرآن كه همراه آنان بود به كجا انجاميد
و هرگز كسى آن را در قرآن (مصحف موجود) ننوشت و ثبت