نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 46
را مىنوشتند»[1].
ابو عبد الله زنجانى تا بيش از چهل تن را جزء كاتبان وحى شمرده است[2]
كه ظاهرا هنگام ضرورت از وجود آنان استفاده مىشده است.
بلاذرى
در خاتمه كتاب فتوح البلدان از واقدى آورده است: «هنگام ظهور اسلام، در ميان قريش،
هفده نفر نوشتن را مىدانستند: علىّ بن ابى طالب، عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان،
ابو عبيدة بن جرّاح، طلحة بن عبيد اللّه، يزيد بن ابى سفيان، ابو حذيفة بن عتبة بن
ربيعه، حاطب بن عمرو (برادر سهيل بن عمرو عامرى)، ابو سلمة بن عبد الأسد مخزومى،
ابان بن سعيد بن العاص بن اميّه، برادرش خالد بن سعيد، عبد الله بن سعد بن ابى
سرح، حويطب بن عبد العزّى، ابو سفيان بن حرب، معاوية بن ابى سفيان و جهيم بن صلت و
از وابستگان قريش: علاء بن حضرمى.
از
زنانى كه در صدر اسلام نوشتن را مىدانستند مىتوان از ام كلثوم بنت عقبه، كريمه
بنت مقداد و شفاء بنت عبد اللّه نام برد. شفاء به دستور پيامبر به حفصه نوشتن
آموخت و بعد از آن حفصه در زمره نويسندگان قرار گرفت. عايشه و ام سلمه از زنانى
بودند كه فقط خواندن مىدانستند.
در
مدينه سعد بن عباده، منذر بن عمرو، ابىّ بن كعب، زيد بن ثابت، كه نوشتن عربى و
عبرى را مىدانست، رافع بن مالك، اسيد بن حضير، معن بن عدى، بشير بن سعد، سعد بن
ربيع، اوس بن خولى و عبد اللّه بن ابىّ نوشتن مىدانستند»[3].
شيوه
كتابت در عهد رسالت بدين گونه بود كه بر هر چه يافت مىشد و امكان نوشتن روى آن
وجود داشت، مىنوشتند؛ مانند:
1.
عسب: جمع عسيب، جريده نخل، چون وسط شاخههاى درخت خرما كه برگهاى آن را جدا
مىساختند و در قسمت پهن آن مىنوشتند.
2.
لخاف: جمع لخفه، سنگهاى نازك و سفيد.
3.
رقاع: جمع رقعه، تكههاى پوست يا ورق (برگ) يا كاغذ.