نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 403
زيرا اين تعبيرها: (ايمن نبودن
از وقوع در معصيت، پذيرفته نشدن دعا، داخل نشدن فرشته در خانه، لانه نفاق بودن و
...) هيچيك دلالتى بر اثبات حرمت غنا ندارد؛ چون امثال اين عبارتها در اغلب
مكروهات نيز وارد شده است. علاوه بر اين، بيشتر اين روايات سندهاى ضعيفى دارند».
وى
ادامه مىدهد: «بنابراين براى حرمت آن جز كلام خداوند كه مىفرمايد:
«وَ
اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ»[1] و
ضميمه آن؛ يعنى رواياتى كه اين آيه را به تغنّى و آوازخوانى تفسير مىكنند، هيچ
دليل ديگرى وجود ندارد. البته دليل فوق نيز تمام نيست، زيرا با تفسيرى كه درباره
«احسنت» است تضاد دارد و معلوم مىشود كه آن تفسير مبتنى بر يكى از مصداقهاست.
لذا منظور از «قول الزور» شمولىتر است و معناى لغوى و عرفى خود را مىگيرد كه
عبارت از باطل و دروغ و تهمت و غيره است. ناگفته پيداست كه اين معانى شامل تلاوت
قرآن و خواندن دعا و موعظه و مرثيه نمىشود؛ هر چند كه مدّ و ترجيع داشته باشد.
افزون
بر اين رواياتى هست كه غنا را به دوگونه؛ يكى حلال و ديگرى حرام تقسيم مىكند؛
مانند «اگر معصيتى در آن نباشد، اشكال ندارد». و «هر كسى غناى حرامى بخواند كه
باعث معصيت شود ...» كه غنا را مقيد به حرام كرده است و «آواز خوانى زن اشكالى
ندارد؛ به شرطى كه مردى در آن مجلس وارد نشود» و غيره». وى مىافزايد: «كلام طبرسى
نشان مىدهد كه گويا اين تقسيمبندى از صدر اسلام وجود داشته است». او سپس
حرمتگونه خاصى از آواز؛ و نه تمام گونهها را به طور مطلق تأييد مىكند و موارد
استثنا را آنگونه كه فقها به تفصيل گفتهاند بيان مىدارد[2].
اين
دانستههاى ما از كلام شيخ الطائفه و فقهاى بعد از اوست كه در باب اين مسئله به
تفصيل سخن گفته و ميان گونه حلال و حرام غنا تميز قايل شدهاند. حرام دانستن غنا
در نزد بيشتر فقها ناظر به قسم حرام آن است كه در روايات آمده.
بنابراين،
هيچگونه دليلى براى اتفاق نظر اصحاب بر حرمت غنا به طور مطلق وجود ندارد و چنين
دليلى در قرآن و سنت نيز نيست.
از
جهتى، برخى از متأخرين سعى كردهاند كه بر عكس اين جهت حركت كنند.