نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 401
اخبارى كه درباره آواز به ما
رسيده مىتوان استنباط كرد كه حرام بودن آن به دليل رفتار رايج در آن زمان بوده
است؛ به اينگونه كه مردان با زنان بىگانه مىنشستند و به آواز آنان و سخنان ياوهشان
گوش فرا مىدادند كه جملگى از افعال محرّم بوده است»[1].
علّامه
شعرانى- در حاشيه كتاب وافى- مىگويد: «از بررسى كلام عرب و اهل ادب چنين برمىآيد
كه غنا، مطلقا به صدايى گفته مىشود كه در آن مدّ و ترجيع باشد؛ حال مىخواهد
طربانگيز باشد يا نباشد. شاعر در وصف كبوترى گفته است:
«إذا هي غنّت أبهت النّاس حسنها
و أطرق إجلالا لها كلّ حاذق؛
اگر
آن كبوتر آواز بخواند، زيبايى صدايش مردم را مبهوت خواهد كرد و هر استاد ماهرى به
احترامش سر فرودمىآورد».
بنابراين،
نمىتوان گفت كه هر صدايى كه تأثيرگذار باشد، حرام است يا اين كه هر صدايى كه
بتواند كلام را به زيبايى، تركيب و ادا كند بهطورىكه آدمى را جذب نمايد، حرام
بشمار آيد. همان گونه كه پيشتر گفته آمد، صداى امام سجّاد عليه السّلام به هنگام
خواندن قرآن بسيار دلنشين و جذّاب بوده و پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز
فرمان داده كه قرآن با آواز خوش خوانده شود. همچنين سرود ساربانان- با اين كه از
نغمههاى تأثير برانگيز تركيب يافته- رخصت داده شده است و شكى نيست كه تغنّى بر
تمام اينها صدق مىكند».
او
مىافزايد: «ما ناگزير بايد يا موافق شيخ در استبصار باشيم كه اخبار حرمت را به
دليل پيامدهاى آن مىداند؛ نه خود عمل، يا اين كه حرمت آواز را مختص به نوعى كه
باعث ارتكاب فحشا و حرام مىشود بدانيم و در اين صورت، حرام بودنش به دليل حرامى
است كه همراه با آن رخ مىدهد». همچنين مىگويد: «و اين همان امرى است كه روايتها
و عبارتهاى فقهاى گذشته ناظر به آن است»[2].
محقق
ارجمند ملّاى سبزوارى در زمينه حرام بودن نوعى آواز كه در آن زمان
[1] مفاتيح الشرائع؛ مفتاح 465، ج 2، ص 21،( با تلخيص).