نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 40
اجابت كرديد». پس چگونه، ابليس
مىتواند بر مشاعر پيامبر اسلام چيره گردد؟
به
علاوه خداوند صيانت قرآن را چنين ضمانت كرده است: «إِنَّا
نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ»[1] و
«لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ
حَكِيمٍ حَمِيدٍ»[2]
بنابراين قرآن در بستر زمان، همواره از گزند حوادث در امان خواهد بود. هرگز كسى
ياراى دستبرد، افزودن و كم كردن آن را ندارد. پس چگونه ابليس توانست در حال نزول،
به آن دستبرد زند و بر آن بيفزايد؟ مخصوصا كه پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله
معصوم است، بهويژه در دريافت و ابلاغ شريعت. اين امر مورد اجماع امّت است. هرگز
نيرنگهاى شيطان در اين باره كارگر نيست. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله اشتباه
نمىكند، خطا نمىرود و كسى و چيزى بر عقل و فكر و انديشه وى چيره نمىشود. او
مشمول عنايت حق قرار گرفته «وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ
فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا[3]؛
شكيبا باش در پيشگاه فرمان پروردگارت، كه در پوشش عنايت ما قرار دارى» و هرگز خدا
او را به خود رها نمىكند و نمىگذارد در چنگال اهريمن اسير گردد. از آن گذشته
پيامبر، عرب است، فصيحترين ناطقان به «ضاد» است[4]
بر روابط و مناسبات كلامى بهتر از هركس واقف است؛ نمىتوان باور كرد كه آن حضرت
تهافت ميان آن عبارت شركآميز و دو آيه پس از آن يعنى «إِنْ
هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ
بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ»[5] را
كه آلهه مشركان را به باد انتقاد گرفته و بىاساس شمرده است، درك نكند. حتى اگر
بپذيريم كه او اين تناقض را درك نكرده، مشركان چگونه اين تناقض را پذيرفتند؟ بقيه
آيات تا آخر سوره نيز چيزى جز انتقاد و نكوهش و بىارج دانستن عقايد قريش نيست.
بدين ترتيب هر انسان انديشمندى واهى بودن اين افسانه را به روشنى در مىيابد.
اما
دو آيه مورد استشهاد اهل حديث كه به عنوان تأييد آوردهاند، هرگز ربطى به افسانه
يادشده ندارد: