نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 387
گرفته شده است. اما چنانچه با
يكى از اين حروف خاتمه نيابد و مثلا با يك حرف ساكن پايان پذيرد، يقينا اين حرف به
پيروى از آواى جمله و تقطيع واژگانى آن آمده و متناسب با لحن گفتار، به
شايستهترين نحو در موضع خود نشسته است. البته، چنين حروفى اغلب در جملات كوتاه
آمده و از «حروف قلقله» يا بانگدار و يا طنينانداز و يا حروف ديگرى است كه در
نظام موسيقى، لحنى براى آن قايل شدهاند.
تأثير
شيوه برانگيختن با صدا در زبان بر دل همه آدميان طبيعى است. در قرآن كريم نظمآهنگ
اعجازگون صوتها همگان را مخاطب قرار مىدهد؛ چه آنان كه زبان را مىفهمند و چه
آنان كه نمىفهمند.
بنابراين،
كلمات قرآن كريم از حروفى تشكيل شده كه اگر يكى از آن بيفتد يا عوض شود يا حرف
ديگرى به آن افزوده شود، اختلالى پديد مىآيد و در روند وزن و طنين و آهنگ ضعفى
آشكار مىشود و حس گوش و زبان را با اشكال روبهرو خواهد كرد و سرانجام، انسجام
عبارتها و زبدگى مخرجها و مسندهاى حروف و پيوستگى آن را به يكديگر با اشكال
روبهرو خواهد كرد و به هنگام شنيدن، ناهنجارى به همراه خواهد داشت.» گفتهاند:
اين جنبه از اعجاز قرآن در درجه نخست به احساسات مبهمى برمىگردد كه در قلب
خواننده يا شنونده بر مىانگيزد. به عبارتى ديگر، حروف به شكل بىنظيرى در كنار هم
قرار مىگيرند كه به هنگام شنيدن، بدون وجود دستگاههاى موسيقى و بدون وجود قافيه
يا وزن و بحر، چنين آهنگ با شكوهى از آن به سمع مىرسد.
در
جايى از قرآن، زكريا خطاب به خداوند مىگويد: «رَبِّ
إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْباً، وَ لَمْ أَكُنْ
بِدُعائِكَ رَبِّ شَقِيًّا»[1].
يا هنگامى كه به كلام حضرت مسيح در گهواره گوش فرا مىدهيم: «إِنِّي
عَبْدُ اللَّهِ آتانِيَ الْكِتابَ وَ جَعَلَنِي نَبِيًّا، وَ جَعَلَنِي مُبارَكاً
أَيْنَ ما كُنْتُ، وَ أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ ما دُمْتُ حَيًّا»[2].
يا آن جمله آهنگين كه درباره فرمانبردارى پيامبران سخن مىگويد:
«إِذا تُتْلى عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ