responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 354

در مسجد الحرام نشسته بود. پيامبر اسلام نيز در گوشه ديگر مسجد نشسته بود. عتبه رو به اشراف قريش كرده گفت: «آيا روا مى‌داريد كه اكنون محمد صلّى اللّه عليه و آله را تنها يافته با او سخن گويم، باشد تا او را قانع سازم؛ او را تطميع نموده از دعوت خويش دست بردارد؟» البته اين موقعى بود كه امثال «حمزة بن عبد المطلب» و جمعيّت انبوهى به پيامبر اسلام گرويده بودند و روز به روز رو به افزونى بودند! همگى به او گفتند: «اگر مى‌توانى با او سخن گو و به هرگونه‌اى مى‌توانى او را قانع ساز».

عتبه نزد پيامبر آمده گفت: «اى فرزند برادر!- عرب را چنين عادت بود كه افراد هر قبيله به افراد قبيله ديگر «يا ابن اخى» اى فرزند برادر خطاب مى‌كردند- تو داراى شرف خانوادگى هستى، ولى چيزى را مدّعى هستى كه موجب برخورد و تفرقه ميان قوم خود گرديده است. اكنون گوش فرا ده تا مطلبى را بر تو عرضه دارم!» پيامبر فرمود: «بگو، گوش فرا مى‌دهم». عتبه گفت: «اى فرزند برادر! اگر هدف تو اندوختن ثروت است، آن اندازه اموال براى تو فراهم مى‌سازيم تا ثروت‌مندترين مردم قريش گردى. اگر تشنه مقامى، تو را رئيس خود مى‌گردانيم. و اگر خواسته باشى تو را فرمان‌رواى خود مى‌سازيم». سپس گفت: «آن كه بر تو ظاهر مى‌گردد و چيزهايى با تو زمزمه مى‌كند، خللى است كه بر اعصاب تو اثر گذارده، حاضريم تو را با خرج خود كاملا مداوا كنيم و از بذل مال در اين زمينه دريغ نورزيم ...» عتبه مى‌گفت و پيامبر كاملا ساكت، به تمام گفته‌هايش گوش فرا داد. آن‌گاه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به او گفت: «آيا از گفتن مطالب خود پايان يافتى؟» گفت: «آرى». فرمود: «پس اكنون به سخن من گوش فرا ده» عتبه گفت: «با جان و دل آماده‌ام» پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در اين هنگام لب به تلاوت قرآن گشود و از ابتداى سوره فصّلت شروع به خواندن نمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ ... كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ. بَشِيراً وَ نَذِيراً ...»[1] و همچنان ادامه داد و عتبه با تمام وجود گوش فرا مى‌داد؛ دست‌ها را به عقب سر بر زمين تكيه داده، مجذوب تلاوت پيامبر گرديده بود، تا موقعى كه به آيه سجده رسيد و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سجده نمود. سپس گفت: «اى ابو الوليد! شنيدى آنچه را كه بر تو تلاوت كردم، اكنون اين تو و انديشه خود تا چگونه قضاوت نمايى!» در اين هنگام عتبه از


[1] فصّلت 41: 4- 3.

نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 354
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست