تا
(30) آيه در اين باره شاهد آورده است.[4]
اماميه و نيز معتزله با در نظر گرفتن آيه كريمه «لَيْسَ
كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»[5] كه
از آيات محكمه است، خدا را از هرگونه شباهت به مخلوق مبرّا دانستهاند و آيات
يادشده را- كه امثال اشعرى متشابه ساختهاند- تأويل مىبرند. مقدمتا بايد درباره
برخى واژههاى به كار رفته در اين قبيل آيات توضيحاتى داده شود، مانند: عرش، كرسى،
استواء، سماء، فوقيّت، نزول و صعود.
عرش؛
نسبت به پروردگار 21 بار در قرآن ياد شده است و كرسى يكبار و استواء 7 بار[6].
عرش كنايه از عرش تدبير است چنانچه در آيه «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى
الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْرَ»[7]
آمده و معناى حقيقى آن (تخت، سرير) مقصود نيست و معمولا در استعمالات عرب اين لفظ
به عنوان كنايه كاربرد دارد. در آيات بسيارى واژه عرش با عبارت «تدبير» قرين شده
است تا همين معناى كنايى را ايفا كند: «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي
خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى
الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثاً وَ الشَّمْسَ وَ
الْقَمَرَ وَ النُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ[8]؛
خداوندى كه آسمانها و زمين را در شش روزگار آفريد، سپس بر عرش [جايگاه تدبير]
استقرار يافت [يعنى به تدبير جهان پرداخت]. شب، روز را فرا مىگيرد و پيوسته آن
را دنبال مىكند [يعنى چرخش زمين همواره و بدون درنگ ادامه دارد]. آفتاب و ماه و
ستارگان را كه در گردونه تدبير او قرار گرفتهاند [نيز پديد آورد]. همانا آفرينش و
تدبير جهان [هر دو] از آن اوست».