نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 262
فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَ
تابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَطِيعُوا
اللَّهَ وَ رَسُولَهُ. وَ اللَّهُ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ[1]؛ آيا ترسيديد كه پيش از هر سؤال صدقههايى بپردازيد. حال كه چنين
نكرديد و خدا [هم] بر شما بخشود پس نماز را برپاداريد و زكات را بپردازيد و از
خداوند و پيامبرش اطاعت كنيد، و خداوند به آن چه مىكنيد آگاه است».
پر
روشن است كه آيه دوم ناظر به آيه نخست است و اصولا معيار در ناظر بودن آن است كه
اگر حكم پيشين نباشد، آيه دوم حالت ابهام پيدا كند، زيرا آيه دوم به گونهاى مطرح
شده كه حالت تكميلى يا تدارك گذشته را دارد.
در
اين گونه موارد- كه آيه ناسخ به آيه منسوخ نظر داشته باشد- جاى ترديد نيست و همگى
آن را پذيرفتهاند؛ از جمله نظر استاد- طاب ثراه- بر اين است كه يگانه موردى كه
نسخ در آن تحقق يافته همان نسخ ناظر است[2].
آيه
ديگرى در اين زمينه نيز مىتوان شاهد آورد و آن آيه عدد مقاتلين است.
درباره
قتال و جنگ با دشمنان اسلام ابتدا دستور آمد كه هريك از مؤمنان معادل ده نفر از
كافران مىباشد. لذا اگر عدد مقاتلين (جنگجويان) كافران ده برابر جنگجويان مؤمنان
باشد، بر مؤمنان واجب است بپاخيزند و با آنان ستيز كنند و بر آنان پيروز مىگردند.
آيه چنين است:
«يا
أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتالِ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ
عِشْرُونَ صابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ. وَ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ
يَغْلِبُوا أَلْفاً مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَفْقَهُونَ[3]؛
اى پيامبر! مؤمنان را بر جنگ وادار و ترغيب نما. هرگاه بيست تن از شما شكيبا
باشند، بر دويست تن غلبه خواهند كرد. و اگر از شما صد تن باشند، بر هزار تن از
كافران غلبه خواهند كرد. زيرا آنان مردمى هستند كه چيزى در نمىيابند [و فاقد
هدفند و نمىدانند براى چه مىجنگند]».
ولى
مؤمنان از انجام چنين دستورى تعلّل ورزيدند و جرأت اقدام از خود نشان ندادند. لذا
خداوند به جهت ناتوانى و ضعف ايمان ايشان در تكليف صادره تخفيف داده، دستور مقابله
يك با دو را صادر فرمود: