نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 213
الكريم، لتخوّف قوما ما خوّف
أسلافهم فهم ساهون» آيا هيچكس چنين تغيير و تبديلى را در كلمات قرآن تجويز
مىكند؟ پس روشن باد چشم كسانى كه چنين گمانى را به خود راه مىدهند! به راستى كه
اين بهتان بزرگى است! روايت شده است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله دعايى به
براء بن عازب آموخت كه در آن دعا آمده بود «و نبيّك الّذي أرسلت» وى اين جمله را
به «رسولك الّذى أرسلت» خواند.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله به او فرمان داد: «رسول را به جاى نبى مگذار». اگر در مورد
دعا اين چنين چيزى روا نيست، چگونه مىتوان در مورد قرآن كه كلام نازل از سوى خدا
و هميشگى و جاويد است، چنين چيزى را روا داشت؟!»[1].
و
شايد انكار امام صادق عليه السّلام نسبت به «حديث سبعة» ناظر به تفسير اين حديث به
همين معنا است كه قرآن را از نص اصلى داراى اعجاز خود، خارج مىكند.
هنگامى
كه فضيل بن يسار درباره اين حديث از حضرتش سؤال مىكند، مىفرمايد:
«كذبوا-
أعداء اللّه- و لكنه نزل على حرف واحد من عند الواحد[2]؛
دشمنان خدا دروغ گفتهاند، بلكه قرآن يكى است و از نزد خداى يكتا نازل گرديده».
نسبت
به مفهوم دسته سوم و چهارم اين احاديث ايراد و اعتراضى وارد نيست، به شرط آن كه
سند آنها صحيح باشد. جز اين كه بر حسب ظاهر ترجيح با دسته اوّل احاديث است كه
همان اختلاف لهجههاى عرب در تعبير و اداى كلمات باشد.
مقصود
از «سبعة» در اينجا كثرت نسبى است. چنانكه در گفته خداى متعال آمده است:
«وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ»[3] و
يا مانند كلمه «سبعين» در قرآن مجيد: «إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ
سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ»[4].
نكته
قابل توجه اينكه اگر اختلاف لهجه در تعبير و ادا كلمه، در حدّى نباشد كه در عرف
مردم غلط به شمار آيد، مانعى ندارد. مگر آنكه از اداى كلمه به نحو صحيح عاجز
باشند. اما كسانى كه مىتوانند، و لو از راه تعلّم، كلمه را صحيح ادا كنند، مجاز
نيستند كه كلمهاى را به غلط بخوانند.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله فرموده است: «قرآن را طبق آيين و شيوه عربى بياموزيد و از
نبر- اظهار