نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 207
برخى باطن است، مانند حديث
شماره 8 و 9.
چهارم:
احاديثى كه تقسيم آيات به ابواب هفتگانه را مىرساند؛ مانند حديث 11 و 12.
اما
بيشتر احاديث مذكور در گروه اول قرار مىگيرند؛ يعنى اختلاف لهجه در قرائت آيات
است و نظر اكثر دانشمندان نيز در مورد «أحرف سبعة» اى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و
آله قرائت قرآن را به آن اجازه داده همين است و شقوق ديگر، شاذّ و يا باطل شمرده
شده و علماى محقّق آنها را مردود مىشمرند. بهترين كسى كه در اين موضوع بحث كرده،
ابن جزرى است كه از احاديث سبعة احرف، به ده وجه سخن گفته است[1].
لذا شايسته است در اين باره در هر قسمتى جداگانه و با تحقيقى كه مناسب آن است
بررسى شود. اينك مختصرى در اين باره:
دسته
اول از اين احاديث، يعنى اختلاف لهجهها، در واقع توسعه و تسهيلى است بر امت در
مورد قرائت قرآن، زيرا مردم بدوى نمىتوانند مانند مردم شهرى قرآن را تلفظ كنند.
تعبير و اداى كلمات به وسيله مردم بىسواد، غير از تعبير و اداى آنها به وسيله
مردم با سواد و درس خوانده است. همچنين در اين زمينه بين كوچك و بزرگ، پير و جوان
تفاوت است. علاوه بر وجود اختلاف لهجه بين قبائل در تعبير و تلفظ يك كلمه، به نحوى
كه هر قبيلهاى از تلفظ به غير آنچه عادت كرده عاجز است. همچنين اقوام غير عرب از
امت اسلامى كه نمىتوانند كلمات عربى را به درستى ادا كنند و تلفّظ بسيارى از
كلمات عربى براى آنان مشكل است و چون قرائت قرآن بر وفق يك لهجه تكليفى است كه از
حد توانايى افراد خارج است، لذا هركس مجاز است بر وفق لهجهاى كه مىتواند، آن را
قرائت كند كه «لا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها[2]؛
خداوند هر كه را به اندازه توانش مكلّف مىسازد». امام صادق عليه السّلام از پدران
خويش روايت كرده كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرموده:
«إنّ
الرجل الأعجمي من امّتي ليقرأ القرآن بعجميّته، فترفعه الملائكة على عربيّته[3]؛
هر فرد غير عرب از امت من كه قرآن را با لهجه غير عربى بخواند،