نام کتاب : علوم قرآنى نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 143
ولى اين كميته، در اين مراحل
سهگانه، دقت لازم را به كار نبرد و در انجام وظايف خود اندكى تساهل ورزيد. به
خصوص در مرحله دوم (مقابله مصاحف) كه نيازمند دقّت و بررسى بيشترى بود.
در
مرحله جمعآورى مصحفها و محو آنها، عثمان به اين نحو عمل كرد كه افرادى را به
بلاد مختلف فرستاد و مصحفها و صحيفههايى را كه قرآن در آنها ثبت شده بود
جمعآورى كرد و دستور داد تا آنها را بسوزانند[1].
يعقوبى
مىگويد: «تمام مصحفها را از تمام اطراف و اكناف جمعآورى كردند و آنها را در
مخلوطى از آب و سركه جوشاندند و شستند. برخى نيز گفتهاند: آنها را سوزاندند.
تنها مصحف ابن مسعود محفوظ مانده بود كه وى از تسليم آن به عبد اللّه بن عامر
(والى كوفه) خوددارى كرد. بر اثر همين خوددارى، عثمان او را به مدينه احضار كرد.
ابن مسعود به مسجد مدينه وارد شد. عثمان در حالى كه به ايراد خطبه مشغول بود، گفت:
چهارپايى بدسگال بر شما وارد مىشود. ابن مسعود نيز به درشتى با او سخن گفت.
آنگاه عثمان دستور داد، پاى او را گرفته به زمين كشيدند تا آنكه پهلوى او شكسته
شد، عايشه به صدا درآمد و سخنان بسيارى گفت»[2].
در
ابتداى امر عثمان تصور مىكرد يكى كردن مصاحف كار آسانى است، لذا گروهى را براى
انجام آن گرد آورد كه شايستگى كافى نداشتند. سرانجام به گروهى ديگر متوسل شد كه
افراد لايق و با كفايتى چون سيّد قرّاء و صحابى بزرگ ابىّ بن كعب در ميان آنان بود[3].
صحيفههايى را نيز كه در عهد ابو بكر قرآن در آنها ثبت شده و نزد حفصه بود طلب
كرد. حفصه در ابتداى امر از تسليم آنها به عثمان خوددارى كرد و شايد نگران آن بود
كه از بين برود. تا آن كه عثمان تعهد كرد كه آنها را به وى بازگرداند و او نيز پس
از اين تعهد، صحيفههاى مذكور را در اختيار عثمان گذاشت تا به عنوان سندى موثّق،
مورد مقابله با ديگر مصاحف و استنساخ قرار گيرد[4].