نام کتاب : صحابه از منظر اهل بيت نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 25
رحلت
پيامبر، بدعتگذار نبوده باشند و شخص بدعتگذارى را هم در آستين خود پرورش نداده
باشند.
امام
سجاد عليه السلام نيز هنگام دعا براى صحابه، مىگويد: «الذين أحسنوا الصحابة.
والذين أبلوا البلاء الحسن في نصره و كانفوه ...»[1]؛
آنان كه لوازم صحابى بودن را به خوبى رعايت كردند و در يارى او، با دشوارىها پنجه
نرم كردند و به خوبى از عهده نصرت او بر آمدند و همواره كمك يار او بودند.
صحابه
در لغت
صحابه
در نظر لغت، به دو معنا آمده است:
1.
مصدر «صَحِبَهُ، صُحْبَةً و صَحابةً و صِحابةً»، به معناى صاحَبَه مُصاحَبَةً أي
لازمه و عاشره. (ملازم و معاشر كسى بودن.)
2.
جمع صاحب؛ كه به پنج گونه آمده است: صَحْب، صُحْبة، صُحبان، أصحاب، صحابة، به فتح
و كسر صاد. جمع أصحاب: أصاحيب.
صَحابه
در اصطلاح، به اصحاب و ياران پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله گفته مىشود و مفرد
آن، صَحابى (با ياى نسبت) به معناى منسوب به زمره اصحاب است. هم چنين ممكن است
صحابى منسوب به صُحْبت و صحابت (مصدر)، به معناى فردى باشد كه شرف افتخار صُحبت و
مصاحبت پيامبر را يافته است. شايد تفسير دوم اوفق و به مقصود اين انتساب [به
پيامبر] نزديكتر باشد.
بنابراين
صَحابه يا صَحابى (با ياى نسبت)- كه يك نوع وابستگى مستحكم را مىرساند- به معناى
مطلق مصاحب و ملازم ركاب نيست، بلكه شرايطى دارد كه بايد در او فراهم باشد.
مقصود
از رابطه مستحكم، رابطه وثيق فرهنگى و علمى است كه اين دسته از فرهيختگان را مظاهر
تجلّى خُلق و خوى پيامبر گرامى مىنمايد.