نام کتاب : تاريخ قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 133
مختلف است و
هر گروهى با روشى كه بين خود آنان مصطلح و متداول بوده است، قرآن را نوشتهاند و
ازاينرو مىتوان، خط آن را با حروف كوفى و خط اوليه نوشت، لام را به صورت كاف و
الفها را كج نگاشت و مىتوان آن را به شكلى ديگر، حتى با خط و روش قديم و يا با خط
جديد و يا روشى ميانه، كتابت كرد.
اگر
خطوط مصحفها و بسيارى از حروف آن، با يكديگر تفاوت دارند و شكل و صورت آنها
يكنواخت نيست از اين جهت است كه مردم با آنها موافقند و در اين منعى نمىبينند كه
هركس و هر اجتماع بر طبق روشى كه بين خودشان متداول است، آن را كتابت كنند. هر
روشى كه آسانتر و مشهورتر است، مورد قبول مردم قرار مىگيرد و هيچ اشكالى هم
ندارد، براى اينكه طريقهاى مخصوص و خط معينى براى كتابت قرآن معين نشده است. آنچه
معين شده است قرائت صحيح است و وسيله قرائت به هر نحوى مىتواند باشد؛ زيرا خط
بهمنزله علامت و نشانه و رسمى است كه معرف كلمه است و هر علامت و رسمى كه بتواند
اين منظور را ادا كند، به كار بردن آن بلامانع است.
خلاصه
هركس مدعى است كه براى كتابت قرآن بايد رسم الخط معيّنى را به كار برد ناگزير از
اقامه دليل است و اين دليل كجاست؟
مطلبى
كه در بالا نقل شد، خلاصهاى است از گفته قاضى ابو بكر باقلانى كه شيخ عبد العظيم
زرقانى آن را در مناهل العرفان آورده است. زرقانى پس از نقل خلاصه گفته باقلانى،
به گفتههاى او جواب داده است؛ اما سستى و بىپايگى جوابهاى او در مقابل تحقيق
محكم و استوار باقلانى پوشيده نيست.[1]
ازاينروست
كه دكتر صبحى صالح در دنباله گفته باقلانى مىگويد:
عقيده
قاضى ابو بكر در زمينه مورد بحث، قابل قبول است. او دلايلى محكم و نظرى دورانديش
دارد. عواطف و احساسات خود را در مورد بزرگداشت پيشينيان، بر دليل و برهان، مقدم
نشمرده و بين آن دو خلط نكرده است. آنان كه رسم الخط قرآن را توقيفى و هميشگى
مىدانند گرفتار احساسات خود هستند و عواطف و مذاق شخصى خود را در اين امر دخالت
دادهاند؛ در حالى كه عواطف و ذوقهاى شخصى نسبى است و نبايد آنها را در امور دينى
دخالت داد؛ چه حقايق شرعى از ذوق و عاطفه استنباط نمىشود.[2]
اينك
در جدول زير، رسم الخط كلمات به شكل قديم و رسم الخط معاصر، مقايسه