نام کتاب : آموزش علوم قرآن - ط مؤسسه فرهنگى انتشاراتى التمهيد نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 127
زيباييها
براى هميشه اسوه باشد و زشتيها تكرار نشود. قصههاى قرآنى- كه براى عبرت آمده است-
نمىتواند جنبه تخيلى و نمادين داشته باشد؛ زيرا داستان زمانى عبرتانگيز است كه
از متن واقع برخاسته باشد و هرگز جنبه تخيلى نداشته باشد؛ چرا كه تخيّل نمىتواند
واقعيّتِ زيباييها و زشتيها را ارائه دهد يا سندى مستحكم براى آن باشد.
ويژگيهاى
قصص قرآنى
1.
گزينش در قصه
قرآن
كتاب تاريخى يا داستانى نيست و صرفاً كتاب هدايت و ارشاد است و براى عبرت و
پندآموزى، ارزشها و ضد ارزشهايى را كه در تاريخ رخ داده بازگو مىكند؛ لذا در نقل
داستانها، به همان اندازه كه حامل پيام است اكتفا مىكند و هيچ داستانى را به طور
كامل نقل نمىكند؛ بلكه به گونه گزينشى، قسمتهايى را- كه با هدف اصلى كلام مرتبط
است- بيان مىكند. به همين جهت، عناصر قصه تحت تأثير هدف و پيام قرار گرفته و بر
خلاف قصههاى متداول ادبى از عناصر قصه به اندازهاى بهره گرفته مىشود كه هدف را
تأمين كند و پيامرسان باشد؛ مثلًا در بسيارى از قِصَص، نام شخصيتها و عوامل
انسانى، مبهم است؛ مانند:
اصحاب
كهف، اصحاب فيل، همسر فرعون، مادر موسى و .... در واقع نام شخصيتها در حد ضرورت
ذكر شده (مانند مريم عليها السلام) و آنجا كه ذكر نام در غرض نقش نداشته، به جاى
نام از توصيفى كه غرض را برساند استفاده كرده و يا به صورت كلّى از آن گذشته و روى
هدف تكيه نموده است. نمونه جالب آن در قصه قوم ثمود در سوره شمس ديده مىشود: