اماميه
و نيز معتزله با درنظر گرفتن آيه كريمه «... لَيْسَ كَمِثْلِهِ
شَيْءٌ ...»[4]-
كه از آيات محكمه است- خدا را از هرگونه شباهت به مخلوق مبرا دانسته و آيات ياد
شده را- كه امثال اشعرى، متشابه ساختهاند- به تأويل مىبرند و آنها را با توجه به
معناى كنايى تفسير مىكنند؛ يعنى جايگاه خدا- اگر بتوان براى او جايگاهى تصور كرد-
در جهانى برتر و بالاتر از جهان خاكى است كه تمامى خيرات و بركات از آن جهان به
خاكيان سرازير مىشود؛ عمل صالح بندگان نيز به سوى او صعود مىكند؛ وگرنه خداوند
در جهت خاصى قرار نگرفته است. «... فَأَيْنَما تُوَلُّوا
فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ ...؛[5]
... پس به هر سو رو كنى آنجا رو [به] خداست ...».[6]
آياتى كه اشاعره در اثبات قول خود به آن تمسك جستهاند، درحقيقت جزو آيات محكمه
بودهاند و مسلمانان عصر نزول با سلامت طبع، مفهوم كنايى آنها را درك مىكردهاند؛
ولى بعدها اشاعره براى پشتوانه مذهب خود به سراغ اين آيات رفتند و با تفسير خود،
آنها را متشابه ساختند؛ از اين رو تشابه در اينگونه آيات، عرضى مىباشد.
2.
اراده و اختيار
همانگونه
كه در تعريف تشابه اصلى گفتيم، منشأ بهوجود آمدن آن، بلند بودن معانى و كوتاهى
الفاظ است. يكى از آياتى كه داراى اين نوع تشابه است