(1) بعد حسين [عليه
السّلام] حركت كرد تا به تنعيم رسيد و با كاروانى كه بحير بن ريسان حميرى براى
يزيد بن معاويه فرستاده بود برخورد كرد [بحير] فرماندار يزيد در يمن بود، و آن
كاروان حامل ورس[2] و بردها و
حولههاى يمنى بود كه براى يزيد برده مىشد.
حسين [عليه السّلام]
آنها را ضبط كرده به شتربانان فرمود: مجبورتان نمىكنم، هر كس مىخواهد با ما به
عراق بيايد كرايهاش را كامل مىدهيم و به نيكى با او مصاحبت خواهيم كرد، هر كس هم
دوست دارد از اينجا از ما جدا شود كرايهاش را به اندازه راهى كه طى كرده به او
مىدهيم.
سپس حساب هر كس را كه از
او جدا شد پرداخت كرده، مزدش را به طور كامل داد، و به آن كس كه با او آمده بود
كرايه و جامهاى عطا نمود.[3]
(2) عبد الله بن سليم
أسدى و مذرى بن مشمعلّ أسدى مىگويند: آمديم تا به صفاح
[1] تنعيم مكانى در دو فرسخى مكه مىباشد، رك:
معجم البلدان 2/ 49- كه در آن مسجدى قرار دارد، و نزديكترين ميقات براى احرام
مىباشد كه امروزه در فاصله شش كيلومترى مركز مكه قرار گرفته است.
[2] ورس گياهى به شكل كنجد زرد رنگ است كه با آن
رنگ را زرد مىكنند و از آن زعفران پديد مىآيد.
[3] تاريخ طبرى، 5/ 386، به نقل از حارث بن كعب
والبى از عقيقة بن سمعان و ارشاد شيخ مفيد، 2/ 68، با كمى حذف و تغيير.
[4] صفاح مكانى بين حنين و نشانههاى حرم مىباشد
كه در سمت چپ كسى كه از مشاش به مكه داخل مىشود قرار مىگيرد، رك: معجم البلدان،
3/ 412، كه امروزه يعنى پس از سال 1400 ه. ق، شهركى جديد با ويلاهايى زيبا در آن
بنا گرديده و داراى شهردارى و بازار است و به اسم الشرايع الجديده ناميده مىشود،
رك: معجم معالم مكة از عائق بن قيس بلادى حجازى[ محقق].