responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 53

(1) هانى گفت: من اين كار را نكرده‌ام، مسلم هم پيش من نيست.

ابن زياد گفت: نه، تو اين كار را كرده‌اى! [هانى‌] گفت: نكرده‌ام! [ابن زياد]: [كرده‌اى‌]! در اين هنگام كه بحثشان به درازا كشيد و هانى نمى‌پذيرفت و حرف ابن زياد را نفى و انكار مى‌كرد، ابن زياد [جاسوسش‌] معقل را خواست. معقل آمد و جلوى ابن زياد ايستاد، [عبيد الله به هانى‌] گفت: آيا اين را مى‌شناسى؟

[هانى‌] گفت: بلى! از اينجا هانى متوجّه شد معقل مأمور مراقب آنها بوده و همو بود كه اخبارشان را به ابن زياد مى‌رسانده [لذا موضعش را تغيير داد] و به ابن زياد گفت: از من گوش كن و سخنم را تصديق كن: قسم به خدا به تو دروغ نمى‌گويم، قسم به خدايى كه جز او خدايى نيست، من او [مسلم‌] را به خانه‌ام دعوت نكرده و از برنامه كارش چيزى نمى‌دانسته‌ام، تا اينكه [روزى‌] ديدم او جلو درب خانه‌ام نشسته، از من خواست تا در منزلم وارد شود و من از ردّ [تقاضايش‌] حيا كردم، و حفظ حرمتش بر من لازم شد از اين رو او را به خانه‌ام آوردم و مهمان خود كرده و پناهش دادم. اين ماجراى مسلم بود كه [خبرش‌] به تو رسيده. حال اگر خواستى الآن قول محكمى كه برايت اطمينان‌بخش باشد بتو مى‌دهم كه بدخواه شما نباشم. و اگر مايل باشى [چيزى را به عنوان‌] وثيقه به دستت مى‌دهم كه [دوباره‌] پيش تو برگردم تا نزد مسلم بروم و به او امر كنم كه از خانه‌ام به هر جايى از زمين كه خواست بيرون برود، و از حق او و جوارش [پناه دادنش‌] خارج شوم.

[ابن زياد] گفت: قسم بخدا هرگز تو از من جدا نخواهى شد تا اينكه [مسلم‌] را برايم بياورى!

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 53
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست