(1) [حسين عليه السّلام
به وليد فرموده بود] دست نگهدار، تا هم شما و هم ما قدرى تأمل و تدبّر كنيم. لذا
[آنها] حسين عليه السّلام را رها كردند و روز اول و دوم را تا شبانگاه مشغول به
تعقيب عبد الله بن زبير شدند. وقتى غروب شد، وليد مأمورينش را [روز دوم يعنى شنبه
بيست و هشتم رجب] به دنبال [امام عليه السّلام] فرستاد.
امام عليه السّلام
فرمود: تا صبح صبر كنيد تا هم شما و هم ما تأملى مىكنيم، آنها هم آن شب [يعنى شب
دوم يعنى شب يكشنبه، بيست و نهم ماه رجب] لجاجت به خرج ندادند و حسين عليه
السّلام را آزاد گذاردند. ولى [امام] حسين عليه السّلام با استفاده از تاريكى شب
[دوم] يعنى شب يكشنبه دو روز مانده به آخر رجب سال شصت [هجرى] با فرزندان و
برادران و برادرزادگان و اكثر أهل بيتش غير از محمد بن حنفيه [از مدينه] خارج شد،[1] در حين خروج
اين آيه را [آيهاى را كه حضرت موسى عليه السّلام در حين خروج از مصر از بيم جانش
تلاوت نمود] تلاوت كرد: «فخرج منها خائفاً يترقّب قال ربّ نجّنى من القوم
الظالمين»[2] «با بيم و
اميد از شهر خارج شد، گفت بار الها مرا از دست اين قوم ستمكار نجات بخش» سپس زمانى
كه [امام حسين عليه السّلام] وارد مكه شد اين آيه را [آيهاى را كه حضرت موسى
عليه السّلام هنگام رفتن به مدين تلاوت كرد.] تلاوت نمود:
«فلمّا توجّه تلقاء مدين
قال: عسى ربّى ان يهدينى سواء السبيل»[3] «وقتى رو به
سوى مدين كرد گفت: اميد است پروردگارم مرا به راه راست هدايت كند.»[4]
[1] تاريخ طبرى، 5: 340 و 341،[ ادامه خبر أبى
مخنف] و سبط ابن جوزى مىگويد امام[ عليه السّلام] يكشنبه دو شب مانده به آخر
ماه رجب از مدينه خارج شد/ تذكرة الخواص، 245.