[عمامه] بست.[1] [يعنى روى
كلاه با پارچه پشمى ابريشمى سياه] عمامه بست[2]
و پيراهنى يا لبّادهاى از خزّ بر تن كرد، و محاسنش را با وسمه خضاب نمود. او
مانند سوار جنگجو و شجاع مىجنگيد، و خود را از شكار شدن رهايى مىداد و از نقطه
ضعفهاى دشمن بر عليه او استفاده مىكرد.[3]
(1) شمر بن ذى الجوشن همراه قريب به ده نفر از مردان جنگى أهل كوفه مقابل خيمه
حسين [عليه السّلام]- جائى كه بار و بنه و زن و فرزند [آن حضرت] در آن بودند-
آمد و [حسين عليه السّلام] به طرف خيمه حركت كرد، از اين رو [شمر و همراهانش به
طرف حضرت آمده] بين [ايشان] و خيمهاش حايل شدند.
حسين [عليه السّلام]
فرمود: واى بر شما! اگر دين نداريد، و از روز بازگشت نمىهراسيد [لااقل] در كار
دنيايتان آزاد مرد و بزرگ زاده باشيد! جلوى مردان پست و افراد جاهلتان را از
[تجاوز به] خانه و كاشانه و اهل بيتم بگيريد.
[شمر] بن ذى الجوشن گفت:
اين را به خاطر تو انجام مىدهيم اى پسر فاطمه! و با مردان جنگى به سوى [حسين عليه
السّلام] رفت، حسين [عليه السّلام] به طرفشان حمله مىبرد و آنها از دورش پخش
مىشدند.[4] عبد الله بن
عمّار بارقى مىگويد: مردان جنگى چه آنها كه طرف راست [حسين عليه السّلام] بوده و
چه آنها كه طرف چپش قرار داشتند به طرفش حمله بردند.
[حسين عليه السّلام] به
سوى كسانى كه سمت راستش بودند حمله كرد بطورى كه آنها ترسيدند و [عقب نشستند]،
[بعد] به كسانى كه سمت چپش بودند حمله برد و آنها
[1] تاريخ طبرى، 5/ 448، به نقل از أبى مخنف از
سليمان بن ابى راشد از حميد بن مسلم و ارشاد شيخ مفيد، 2/ 110، با كمى تغيير.
[2] تاريخ طبرى، 5/ 452، به نقل از أبى مخنف از
حجّاج از عبد الله بن عمّار بن عبد يغوث بارقىّ، با كمى تغيير و رك: همين صفحه، به
نقل از أبى مخنف از صقعب بن زهير از حميد بن مسلم.
[3] تاريخ طبرى، 5/ 452، به نقل از أبى مخنف از
صقعب بن زهير از حميد بن مسلم.