اين لشكر انبوه را با شمشير خواهم زد. [اين لشكر را] به دفاع
از كسى كه در سرزمين منى و خيف بوده [مىكوبم] و به آنان ضربه مىزنم و [در اين
كار] هيچ گونه ستمى به نظرم نمىرسد.
و همچنين [به شعر]
مىگفت: سوگند كه من تا آنان را نكشم، كشته نخواهم شد.
[هرگز به آنان پشت
نخواهم كرد] امروز زخمى از آنان به پشت من نخواهد رسيد. با شمشيرم به آنان ضربهاى
برنده خواهم زد، در حالى كه نه روى خود را بر مىگردانم و نه خواهم ترسيد. [زهير
بن قين همراه حرّ به ميدان آمده بود، آن دو] جنگ سختى بپاكردند، وقتى يكى از آن دو
حمله مىكرد و درگيرى شدت مىگرفت، ديگرى يورش مىبرد و او را رهايى مىداد. آن دو
ساعتى به همين منوال جنگيدند، بعد پياده نظام [دشمن] بر حرّ بن يزيد يورش بردند و
حرّ كشته شد. [رحمت خدا بر او باد.][1]
نماز ظهر
(1) آنگاه حسين [عليه
السّلام] و يارانش نماز خوف[2] را به جماعت
خواندند [سعيد بن عبد الله حنفى] پيش روى [حسين عليه السّلام] ايستاد، و هدف
تيرهاى [دشمن] قرار گرفت، از راست و چپ به او تير مىزدند، همچنان به او تير
مىزدند و او پيش روى [ابى عبد الله عليه السّلام] ايستاده بود تا اينكه آخر كار
به زمين افتاد [رحمت خدا بر او باد.][3]
[1] تاريخ طبرى، 5/ 440 و 441، ادامه خبر محمد بن
قيس.
[2] مقصود از نماز خوف آن است كه در حال جنگ نيمى
از رزمندگان يا بخشى از آنان ركعت اول امام جماعت را با جماعت و ركعت دوم را فوراً
فرادى تمام مىكنند و بجاى ساير رزمندگان آنها بر مىگردند و بقيه به ركعت دوم
امام جماعت مىرسند و ركعت دومشان را فوراً فرادى بانجام مىرسانند و بجاى خود بر
مىگردند، و به نظر مىرسد ركوع و سجودشان نيز با ايماء و إشاره مىباشد نه كامل.
[3] تاريخ طبرى، 5/ 441، ادامه خبر محمد بن قيس و
سبط ابن جوزى به اقامه نماز ظهر توسط امام عليه السّلام، براى اصحابش به صورت نماز
خوف اشاره كرده است. رك: تذكرة الخواص، 252، به نقل از هشام بن محمد[ راوى مقتل
ابى مخنف.]