(1) حصين بن تميم [وقتى ديد حرّ به ميدان آمد به يزيد بن
سفيان] گفت: اين هم حرّ بن يزيدى كه انتظارش را مىكشيدى! [يزيد بن سفيان] گفت:
بله، بعد به طرف [حرّ] رفت و گفت: اى حرّ بن يزيد! آيا مىخواهى مبارزه كنى؟!
[حرّ] گفت: بله مىخواهم، بعد در مقابلش قرار گرفت، گويا جان [يزيد بن سفيان] در
دست حرّ قرار گرفته بود. حرّ بدون درنگ به طرفش آمده او را كشت.[1] نافع بن هلال مرادى جملى در حال جنگ
مىگفت: من جملى هستم من بر دين على [عليه السّلام] هستم.[2] مردى كه مزاحم بن حريث خوانده مىشد
به طرف او آمد گفت: من بر دين عثمان هستم! [نافع] گفت: تو بر دين شيطان هستى! سپس
به او حمله برد و او را به قتل رسانيد! [اينجا بود كه] عمرو بن حجّاج [زبيدى]
فرياد كشيد! آى احمقها! مىدانيد با چه كسانى در حال جنگ هستيد؟! [آنها] جنگجويان
شهر هستند. قومى هستند كه آرزوى مرگ مىكنند، هيچيك از شما به تنهايى در مقابلشان
ظاهر نشود، آنها اندكند و چيزى طول نمىكشد كه از بين مىروند، به طرفشان سنگ
پرتاب كنيد.
عمر بن سعد گفت: راست
گفتى، نظر شما درست است [لذا] به مردم دستور الزامى داد [و گفت] كسى از شما [به
تنهايى] با آنها مبارزه نكند.[3]
حمله عمرو بن حجّاج به
امام حسين عليه السّلام
(2) [آنگاه] عمرو بن
حجّاج به ياران حسين [عليه السّلام] نزديك شد در حالى كه مىگفت:
[1] تاريخ طبرى، 5/ 434، به نقل از أبى مخنف از
زهير بن نضر بن صالح عبسى.
[2] منشأ پيدايش و مفهوم اصطلاح دين على و دين
عثمان را پيشتر توضيح دادهايم.
[3] تاريخ طبرى، 5/ 435، به نقل از أبى مخنف از
يحيى بن هانئ بن عروة و ارشاد شيخ مفيد، 2/ 103، با كمى تغيير.