responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 161

نفرين ابى عبد الله عليه السّلام بر ابن حوزه‌

(1) مردى از بنى تميم كه عبد الله بن حوزة خوانده مى‌شد [پيش‌] آمد و جلوى حسين [عليه السّلام‌] ايستاد، [و] گفت: آى حسين! آى حسين! حسين [عليه السّلام‌] فرمود: چه مى‌خواهى؟

گفت: تو را به آتش مژده باد.

[حسين عليه السّلام‌] فرمود: نه، من بر پروردگار مهربان و [پيامبر] شفيع و مطاع وارد خواهم شد، [سپس رو به ياران كرد و پرسيد] اين مرد كيست؟

يارانش به [آن حضرت‌] گفتند: اين ابن حوزة است.

[حضرت‌] فرمود: پروردگارا او را از ما به سوى آتش جدا كن.

[ناگهان‌] اسب [ابن حوزه‌] در ميان چاله مضطرب شد و ابن حوزه در ميان چاله افتاد، پايش به ركاب گير كرد و سرش روى زمين قرار گرفت. اسب رم كرده [تاخت‌]، او را با خود برد و سرش را به سنگ‌ها و درخت‌ها كوبيد تا اينكه [بالاخره‌] مرد![1] مسروق بن وائل مى‌گويد: من در ابتداى سپاهى كه به سوى حسين مى‌رفت قرار داشتم [با خود] گفتم: ابتداى [سپاه‌] باشم تا كه شايد سر حسين بدست من بيفتد و بدين وسيله منزلتى نزد عبيد الله بن زياد كسب كنم! ولى وقتى به حسين رسيديم مردى از ميان سپاه كه ابن حوزه خوانده مى‌شد جلو رفت و گفت: آيا حسين در ميان شماست؟

حسين [عليه السّلام‌] سكوت كرد. بار دوم [كلامش‌] را تكرار كرد، [ولى دوباره حسين عليه السّلام‌] سكوت كرد. وقتى براى بار سوم [سؤالش را تكرار نمود حسين عليه السّلام‌] فرمود: به او بگوييد: بله، اين حسين است، چه حاجتى دارى؟

گفت: آى حسين! مژده باد تو را به آتش!


[1] تاريخ طبرى، 5/ 430 و 431، به نقل از أبى مخنف از ابو جعفر حسين و ارشاد 2/ 102، همراه با اندكى تغيير.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 161
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست