توبه كنى؟! قسم بخدا ما همان پاكان هستيم ولى شما همان
[افراد] پليد هستيد! [أبو حرب با حالت مسخره] گفت: و من جزو شهادتدهندگان [صدق
گفتارت] هستم! [ضحّاك بن عبد الله مىگويد به أبو حرب] گفتم: واى به حالت!
معرفتت سودى به حالت نداشت؟! [أبو حرب] گفت: فدايت شوم، ...
[برير] گفت: خدا فكرت را
زشت گرداند، همواره تو سفيه [و نادان] هستى! او نيز روى برتافت و رفت.[1]
[1] تاريخ طبرى، 5/ 421، به نقل از أبى مخنف از
عبد الله بن عاصم از ضحاك بن عبد الله مشرقى و ارشاد، 2/ 94 و 95، همراه با كمى
تغيير و حذف.