responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 129

ام البنين‌] گفتند: به دايى ما سلام برسان و بگو ما نيازى به أمان [نامه‌] شما نداريم أمان [نامه‌] خدا بهتر از أمان [نامه‌] پسر سميّه‌[1]! است.[2]

جريان بستن آب به روى امام عليه السّلام و يارانش‌

(1) نامه‌اى بدين شرح از عبيد الله بن زياد به عمر بن سعد رسيد:

«بين حسين و يارانش و آب حائل شو، مگذار قطره‌اى از آن بچشند همانگونه كه با أمير المؤمنين عثمان آن مرد متقى و زكّى و مظلوم معامله شد! أبى مخنف مى‌گويد سليمان بن راشد از حميد بن مسلم ازدى برايم نقل كرده است كه عمر بن سعد، عمرو بن حجّاج را با پانصد اسب سوار فرستاد تا در شريعه [آبشخور] مستقر گرديده و مانع شدند حسين [عليه السّلام‌] و يارانش حتى يك قطره از آن آب را بنوشند، اين جريان سه روز قبل از كشته شدن حسين [عليه السّلام‌] بود!»[3] وقتى تشنگى حسين و يارانش شدّت يافت برادرش عباس بن على بن ابى طالب را خواست و با سى اسب سوار و بيست پياده همراه با بيست مشك به طرف شريعه فرستاد؛ آنها آمدند تا اين كه شبانگاه به آب نزديك شدند، نافع بن هلال جملى پرچم به دست، پيشاپيش آنها حركت مى‌كرد عمرو بن حجّاج زبيدى گفت: اى مرد كيستى؟ [نافع گفت: نافع بن هلال‌] عمرو گفت: چرا اينجا آمدى؟ هلال گفت:

آمده‌ايم تا از اين آبى كه ما را از آن منع كرده‌ايد بنوشيم. عمرو گفت: بنوش، گوارايت باشد. هلال گفت: نه، و الله قطره‌اى از آن نمى‌نوشم در حالى كه حسين و اصحابش تشنه‌اند. آنگاه اشاره‌اى كرد و اصحاب حسين يكباره جلوى عمرو ظاهر شدند.


[1] استفاده از ابن سميّه به خاطر طعنه‌اى بود كه در اين تعبير نهفته بود چرا كه سميّه زنى روسپى بوده و زياد پدر عبيد الله حرام زاده به حساب مى‌آمده است از اين رو حضرت عباس و برادرانش با اين جمله در حقيقت خواستند ابن زياد را تحقير كنند.

[2] تاريخ طبرى، 5/ 415، سند پيشين.

[3] تاريخ طبرى، 5/ 412، از أبى مخنف از سليمان بن ابى راشد از حميد بن مسلم و ارشاد، 2/ 86، با كمى تغيير.

نام کتاب : نخستين گزارش مستند از نهضت عاشورا (ترجمه وقعة الطفّ لأبي مِخنف) نویسنده : يوسفي غروي، محمدهادي؛ مترجم جواد سليماني    جلد : 1  صفحه : 129
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست