بىترديد فهم تاريخ در
گرو مطالعه گزارههاى نقلى و تحليل عقلى آنها است، ليكن تلاش براى دستيابى به
گزارههاى صحيح مقدم بر تحليل آنهاست، چرا كه اتقان و استوارى تحليلهاى تاريخى
قبل از هر چيز بر صحت اخبار و اعتبار گزارههاى آن متكى است. ولى متأسفانه محدثين
و علماى شيعه در قرنهاى آغازين تاريخ اسلام به خاطر نجات دادن احكام و اعتقادات
شيعه از خطر نابودى و تغيير و تحريف، تمام همّ خويش را مصروف جمعآورى و حفظ و
حراست از احاديث اهل بيت عليهم السّلام و بحث و بررسى پيرامون اسناد و شناسايى
راويان آنها نموده و فرصت ثبت و ضبط اخبار تاريخى مربوط به زندگى اجتماعى و سياسى
و اقتصادى امامان شيعه عليهم السّلام را نيافتهاند، به استثناى شيخ مفيد كمتر كسى
از محدثين و محققين متقدم شيعه را مىتوان يافت كه به حوادث و وقايعى كه ائمه
عليهم السّلام به نوعى در آن نقش داشتهاند پرداخته و بر ضبط آنها همت گمارده باشد
غالب مورخينى كه اخبار مربوط به زندگى سياسى و اجتماعى اهل بيت عليهم السّلام را
گزارش كردهاند به دليل گرايشهاى غير شيعى، يا انگيزهاى براى نقل همه حقايق
عبرتآموز حيات آن بزرگواران را نداشته و يا داعى براى كتمان و تحريف آنها
داشتهاند، لذا كوشش براى احياى گزارشهاى معتبر و مستند و دست اول سيره عملى اهل
بيت عليهم السّلام چه در مواضع سياسى و شيوه مبارزاتى و چه در زندگى اجتماعى و
فرهنگى و اقتصادى امرى لازم و ضروريست، نوشته حاضر كه گاميست در جهت نيل به اين
هدف،