كندن چاهها، احداث معمورهها، ايجاد تمدنها، تأسيس دولتها
اختراع صنعتها، حربههاى سرد و گرم تا بمب اتم و هيدرژن تمام بمنظور مبارزه با
لشكر مرگ است.
تأسيس بيمارستانها تكامل
طب و بهداشت و كشف داروها نيز بهمان منظور بسط يافته است.
ولى چنان كه مىبينيم
محروم آدميزاد كه هر چه بيشتر جست كمتر يافت آنچه زيادتر مبارزه كرد بيشتر تلفات
داد تا آنجا كه ناچار از طلب زندگى دائم چشم پوشيد و بكمى از آن راضى شد و براى
دلجوئى از خود فرياد زد، نوشت و انتشار داد، عمر طبيعى بشر هفتاد سال است فوقش صد
سال است ولى افسوس كه از همين مدت مختصر هم بيشتر محرومند و كسانى كه بآن ميرسند
بخوشى رسيدن بفوز عظيم و كاميابى بزرگ جشنها بر قرار ميسازند و عكس آنها در مجلات
منتشر ميگردد.
اخيرا كتابهائى كه رمز
طول عمر را وانمود ميكند بسيار نوشته شده و بسيارى از مطالب آنها مفيد و با حقيقت
است الا آنكه بيشتر اين كتابها با اميدوارى كه بطول عمر ميدهند دوران زندگى بشر را
در صد سال يا كمى بيشتر محدود ميكنند البته اين را نقص آن گونه كتابها نميدانيم
بلكه بعكس اين خود دليل تكامل و استتمام دانش است ولى ميخواهيم با مراجعه بآثار و
تعليمات پيشوايان دين از جمله همين كتاب اميدوارى شما بيشتر باشد و اصولا عمر بشر
را تا سر حد لا يتناهى فرض كنيد.
آرى اگر نه آن بود كه
طبق اصول علمى حكمت اجسام رو بزوال