و اعلم ان الجسد
بمنزلة الارض الطيبة متى تعوهدت بالعمارة و السقى من حيث لا يزداد في الماء فتغرق
و لا ينقص منه فتعطش دامت عمارتها و كثر ربعها و زكى زرعها و ان تغوفل عنها فسدت و
لم ينبت فيها العشب.
بدان كه بدن آدميزاد
بمنزله زمين پاكيزهايست اگر هنگامى كه خواستى بعمارت و آبياريش بپردازى اعتدال را
رعايت كردى نه آنقدر آب دادى كه غرق شود و تبديل بيك باطلاق و يك پارچه لجن گردد و
نه آن اندازه دريغ كردى كه تشنه و خشك بماند اين چنين زمينى هميشه آباد و معمور
خواهد بود، حاصلش فراوان و بهرهاش پاكيزه است ولى اگر در باره آن غفلت شود تباه
ميگردد و ديگر سبزهاى در آن نخواهد روئيد.
تا آنجا كه تاريخ ياد
دارد بلكه جلوتر تا آنجا كه تصور ميرود دنيا صحنه مبارزه با ايادى مرگ بوده است از
نقطه نظر فلسفى تمام فعاليتها و جنبشها از هر موجود حتى از موجوداتى كه بتصور ما
جامد و مردهاند (زيرا آنها از نظر دقيق علمى فيلسوف زنده و متحركند) براى جنگيدن
با لشكر مرگ و گريختن از اين دشمن هستى و زندگى است.
ولى ميان آنها بشر بيش
از همه سر و صدا راه انداخت زيرا زيادتر از همه دستخوش ايادى مرگ و نابودى شد.
ساختن خانهها دوختن
جامهها، حفر، خندقها بر گرد شهرها