ان الاجسام الانسانية
جعلت على مثال الملك فملك الجسد هو القلب[1]
و العمال الاوصال و العروق و الدماغ و بيت الملك قلبه و ارضه الجسد و الاعوان يداه
و رجلاه و شفتاه و عيناه و لسانه و اذناه و خزانته معدته و بطنه و حجابه صدره.
حركات و جنبشهائى كه
ارادى و اختيارى ما است كارهائى است كه اعضاء و جوارح انسان (بلكه هر حيوان و
موجود زنده) بدستور فرمانفرماى بدن يعنى قلب انجام ميدهد محتاج بتوضيح زياد نيست
كه حركات بدن دو گونه است: اختيارى و اضطرارى. اضطرارى آن حركتى است كه بدون
مدخليت اراده و ميل ما صورت ميگيرد مانند ضربان قلب و نبض، جريان خون، فعل و
انفعالات شيميائى درون معده و روده و مانند ديدن چشم، شنيدن گوش، عمل خيال و فكر،
خلاصه كار جمله حواس ظاهر و باطن.
قسمت ديگر حركاتى است كه
تحت قدرت و اختيار ما است مانند رفت و آمد و گفت و شنود، معاملات، معاشرات، جنگ و
جدال و غيره.
حركات ارادى به نيروى
اراده است و اراده از ميل و خواهش پيدا مىشود و ميل اگر چه غريزى باشد مانند
غريزه جنسى و اشتهاى بغذا و آب تا فايدهاى برايش تصور نشود و از حيث دارا بودن
فايده
[1] در نسخه ديگر ترجمه عبارت بقرار ذيل است:
پادشاه كشور تن چيزى است كه در قلب ميباشد.